کهن ترین رساله دربارۀ شطرنج و نرد به زبان پهلوی

گزارش شطرنج و وضع نرد، مهمترین و کهنترین رسالۀ[1] به جای مانده به زبان فارسی میانۀ ساسانی(پهلوی) دربارۀ پیشینه و کشف دو بازی شطرنج و نرد و مهره¬های آنها و چگونگی بازی با آنها.

این رساله مشتمل است بر 38 بند که بنا بر آن در پادشاهی خسرو انوشیروان دیوشَرم[2] شهریار هند برای آزمودن خرد و دانایی ایرانیان، وزیر خود تاتریتوس[3] را همراه با دو جفت شطرنج با مهره هایی از زمرد و یاقوت و هدایایی که به هزار و دویست شتربار می رسید، به دربار شاه ایران فرستاد و پیغام داد که چنانچه رمز شطرنج را درنیابید، باید باژ و ساو به هند بفرستید. هیچ یک از دانایان ایران نتوانستند رمز شطرنج را بیابند، به جز بُزرگمهر بُختَگان که به انوشیروان گفت هم رمز شطرنج را برملا می¬کند و هم بازی¬یی می سازد که دانایان هند از کشف رمز آن فرومی مانند و درنتیجه از آنان باژ و ساو می ستانیم. روز دیگر ، بزرگمهر تاتریتوس را فراخواند و بدو گفت که دیوشَرم شطرنج را به کارزار مانند کرده و مانند کارزار در آن دو شاه در قلب سپاه قرار داده و فرزین به ارتشتاران سردار مانند کرده و بدین سان رمز همۀ مهره ها را شرح داد.
ادامه مطلب ...

جهش، واژه ای ناشناخته در شاهنامه: پیشنهادی برای تصحیح دو بیت(همراه با سه پیوست)

این جستار بیش از یک سال پیش در همین وبگاه منتشر شده بود. چند روز پیش که آن را برای چاپ آماده می کردم، تغییرات اندکی در آن وارد کردم و مهمتر اینکه دوستان گرامی به ویژه شاهنامه شناس ارجمند دکتر سجّاد آیدنلو نکته های سودمندی  در بارۀ مطالب آن  یادآور شدند که نگارنده ترجیح داد بر پایۀ این نکته ها سه پیوست(با عنوان بعد از تحریر) بر این جستار بنویسد. این جستار را مانند همیشه پیش از چاپ استاد گرانمایه ام، دکتر علی اشرف صادقی خواندند و با حضور ذهن اعجاب انگیز خود این نکتۀ مهم را یادآور شدند که دکتر منصور شکی، در نقدی بر کتاب دستورنامۀ پهلوی نوبرگ، اشتقاق تازه ای برای واژۀ جهش به معنی بخت پیشنهاد کردند. نگارنده پس از خواندن مطالب دکتر شکی، نظر ایشان را چنان بااهمیت دانست که ترجیح داد عین آن را به فارسی برگرداند که این ترجمه را می توانید  در پیوست سوم بخوانید. دکتر منصور شکی که در ایران کمتر شناخته شده است، پهلوی دان بزرگی بود که در مورد مسائل  حقوقی، فلسفی، دینی و کلامی و زبانیِ زبان پهلوی پژوهشهای ارزشمندی به زبان انگلیسی از او منتشر شده است. او در فروردین ماه 1377 در غربت درگذشت و نگارنده اینک این جستار را به یاد و احترام این پهلوی دان فقید دوباره منتشر می کنم.
ادامه مطلب ...

آبِ دندان و بابِ دندان

در شاهنامه هنگامی که سیاوخش به توران می رود و در سیاوشگرد جای می گیرد، افراسیاب کرسیوز را با هدایایی نزد او می فرستد و به او می گوید:

اگر آب‌دندان بوَد ميزبان/ بدان شهر خرّم دو هفته بمان(فردوسی، ج2،ص 320، ب1747)

اصطلاح آب¬دندان که همین یکبار در شاهنامه آمده و گویا قدیمی ترین شاهد ما برای این واحد واژگانی باشد، به معنای موافق میل است. اما در دیگر متون زبان فارسی به ویژه نظم کاربرد نسبتاً فراوانی دارد؛ به معانی زیر:
ادامه مطلب ...

سرانجامِ تراژیکِ فرود

فرود، پسر بزرگ سیاوخش از جریره و نابرادری کیخسرو بود که درنبردی با سپاهیان ایران به سپهسالاری طوس کشته شد.

تلفّظ نام فرود دقیقاً دانسته نیست.کهن¬ترین فرهنگ فارسی که این نام را آورده فرهنگ جهانگیری(ذیل فرود) است که آن را به صورت فَرود با واو مجهول ضبط کرده است((Farōd. یوستی(ص99) این نام را به صورت فِرود (Ferūd یا Firūd؛ قس: ولف، ص612: Firōd) ضبط کرده و - گویا بر اساس فرهنگهای فارسی - نوشته است که تلفّظ قدیمی تر آن فَرود(Farūd) بوده که همین تلفظ نزد پارسیان هند نیز رواج دارد. چنین می نماید نظر یوستی درست باشد، زیرا در هیچ منبعی تلفظ امروزی این نام یعنی فُرود نیامده است. شاید به سبب وجود واج ō یا ū در این نام، در اثر همگون سازی فَ به فُ تبدیل شده باشد. خالقی مطلق در مقالۀ فرود در ایرانیکا، این نام را فُرود(Forūd) ضبط کرده است، ولی در نمایۀ دفتر سوم شاهنامه، فَرود.
ادامه مطلب ...

خوابنامه های فارسی

پیشینۀ خواب یا رؤیا به قدمت بشر است و او از دیرباز با این پدیدۀ طبیعی روبه رو بوده و کوشیده است تا پیامهای رمزی آن را دریابد. رفته رفته رمزگشایی خوابها بنا به نیاز خواب دیدگان برای چیستی خوابهای خود سبب شد تا حرفه یا تخصصی در این موضوع پدید آید. تا آنجا که در تاریخ ایران و اسلام در غالب دربارها معبّران یا خوابگزاران حضور فعّال داشتند و خوابهای پادشاهان و دیگر درباریان را تعبیر می کردند. در ایران مانند بسیاری از ممالک دیگر خواب و خواب¬گزاری اهمیت ویژه ای داشته است. شاید بهترین نمونه های آن در ادبیات ایران یکی خواب ضحّاک باشد که نابودی او و پادشاهی¬اش را تعبیر کردند(فردوسی، ج1، ص57-62) و دیگری خواب خسرو انوشیروان. به روایت شاهنامه خسرو خوابی می بیند که همۀ خوابگزاران دربار از تعبیر آن فرومی مانند، تا اینکه بزرگمهر بُختگان که در آن زمان کودکی بیش نبود خواب پادشاه را تعبیر می کند و بزرگمهر از همین زمان نزد پادشاه پلّه های ترقی را طی می کند و به بزرگترین حکیم زمان خود تبدیل می شود(همو، ج7، ص167-176).
ادامه مطلب ...

نقد کتابی از زنده یاد دکتر مهرداد بهار

زنده یاد دکتر مهرداد بهار اسطوره شناس و زبان شناس نامدار ایرانی، با آثار گرانقدر خود، مانند پدر بزرگوارش ملک الشعرای بهار، در فرهنگ ایران نامی جاودان یافته است. کتاب اساطیر ایران و ترجمۀ فارسی متن پهلوی بندهشن از معروف ترین آثار به جای مانده از اوست. او شاگردان اندیشمندی نیز داشت که معروف ترین آنان دکتر کتایون مزداپور و دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور، از پیروان پرشور استاداند. نگارندۀ این سطور از همان ایام جوانی نوشته های مرحوم مهرداد بهار را با شور و شوق خاصی می خواند و از آنها بهره می گرفت، اما دشوار می توانست برخی از نظرات استاد را دربارۀ شاهنامه و اساطیر ایران بپذیرد. به تازگی یکی از کتابهای استاد با عنوان «جستاری چند در فرهنگ ایران» را برای چاپ در جلد سوم کتاب «فرهنگ آثار، ایرانی-اسلامی»(زیر نظر احمد سمیعی گیلانی، انتشارات سروش، تا کنون دو جلد از این فرهنگ منتشر شده است) معرفی و در ضمن آن انتقادهای خود را نیز مطرح کرده ام که در زیر می خوانید.
ادامه مطلب ...

نگاهی دیگر به داستان رستم و سهراب

متأسفانه به سبب برخی گرفتاریهای شخصی که بیش از یک ماه به طول انجامید،  نتوانستم وبگاه خود را روزآمد کنم. از همین فرصت استفاده می کنم و با اینکه نوروز سپری شده است، فرا رسیدن سال نو را به همۀ دوستانی که این وبگاه را می بینند و نوشته های آن را می خوانند، تبریک می گویم و امیدوارم که هماره تندرست و سربلند و پیروز باشند. به تازگی جلد سوم دانشنامۀ زبان و ادب فارسی (زیر نظر اسماعیل سعادت، فرهنگستان زبان و ادب فارسی) منتشر شده که مدخل رستم و سهراب را نگارندۀ این سطور نوشته است. متن اصلی این جستار که مفصل تر از متن چاپ شده است، تقدیم می شود.
ادامه مطلب ...

ویرایش خلّاق شاهنامه

چنانکه خوانندگان این وبگاه آگاهی دارند، اینجانب تا کنون چهار نوشته در نقد شاهنامۀ ویرایش آقای فریدون جنیدی نشر داده¬ام: دو نوشتۀ اخیر، یکی گفتگو با دوهفته¬نامۀ امرداد(متن انتقادی یا متن دلبخواهی)است؛ دیگری با عنوان «نیرنگ و خرسند...» که در تازه¬ترین شمارۀ کتاب ماه ادبیات با عنوان «ویرایش علمی؟» در بخش بازتاب منتشر شده است. خلاصه ای از دو نوشتۀ نخستین(تصوّری دیگر از شاهنامه؛ آقای ابوالقاسم فردوسی! شاهنامه را باید به زبان ما می سرودید) با عنوان «ویرایش خلّاق شاهنامه» با زبانی دیگر به تازگی در مجلّۀ نشر دانش که انتشار دورۀ جدید آن با سردبیری استاد ارجمند جناب آقای احمد سمیعی (گیلانی) آغاز شده، نشر یافته است.نوشته¬های این شمارۀ نشر دانش و نوشتۀ خود را تقدیم می¬دارم.

ادامه مطلب ...

زریابِ باران کردار: زندگی و آثار استاد علّامه دکتر عباس زریاب خوئی

جهان را چو باران به بایستگی/ روان را چو دانش به شایستگی.

میز کار من در بخش تاریخ مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی درست روبروی در ورودی بود. جوانی که تازه قلم به دست گرفته بود و مقاله می¬نوشت و ویرایش می¬کرد. سه¬شنبه ها ساعت 9 صبح همۀ ما منتظرش بودیم و نگاهمان به در بود تا استاد وارد شود. در باز می¬شد و استاد در حالی که آرام آرام قدم برمی¬داشت، بلند سلام می¬داد. سلام! چهرۀ پیرمرد چقدر دوست-داشتنی بود.با نگاهش و رفتارش ما را غرق در محبت می¬کرد. من و دکتر صادق سجادی و علی بهرامیان و گاهی که سیدعلی آل داود حضور داشت، بلافاصله از جا برمی¬خاستیم، به سویش می¬رفتیم و دور او حلقه می¬زدیم و او را تا زمانی که روی صندلی¬اش تکیه دهد، همراهی می¬کردیم. جایش پشت میز دکتر سجادی بود. ناب¬ترین و دل¬انگیزترین خاطرات من از کار در مرکز دایرة المعارف، سه¬شنبه هایی بود که در برابر سخنان دل¬نشین پیرمرد فرهیخته و خوش-مشرب سراپا گوش بودم. پس از گپی و گفتگویی، دکتر سجادی آخرین نمونۀ مقالات را در برابر استاد می¬گذاشت تا در مقام مدیر گروه تاریخ امضا کند. همیشه در حال امضا کردن می¬گفت: «خبر از هیچ ندارد احمد».

ادامه مطلب ...

رویین دز: یافته هایی تازه از دژی کهن در شاهنامه


نام دژ و شهر معروفی در شاهنامه که پناهگاه و تختگاه ارجاسپ تورانی بود و اسفندیار پس از گذر از هفت¬خان، آنجا را تسخیر کرد. وجه تسمیة رویین¬دز از آن روست که گفته¬اند بارو و حصار این دژ یا شهر از روی بوده است(نک: بلعمی، 666؛ قس: فردوسی، ج5، ص255،ب431 که آن را «آهنین¬باره» وصف کرده است؛ در ترجمة تفسیر طبری، ج6، ص1463، شارستانی رویین به سلیمان نیز نسبت داده¬ شده که دیوان از رویگداخته برای او ساختند).
همچنین رویین نام یکی
از پسران پیران ویسة تورانی(فردوسی، ج4، ص 24،75-77) و نیز نام پهلوان معروفی در سمک عیّار(ارجانی، ج4، ص124-125، 129) بوده است. «دز» در ترکیب رویین¬دز، تلفّظ فارسی میانه است و همین تلفّظ در زبان فارسیِ زمان فردوسی رواج داشته و تلفّظ پهلوی پارتی «دژ» که به¬ندرت در نسخه¬های شاهنامه دیده می¬شود، احتمالاً در دوره¬های بعد به زبان فارسی وارد شده است(نک: خالقی مطلق، ج1، بخش2، ص542).
ادامه مطلب ...