اندر باب ضبطهای حافظانه و فردوسی وار

بسیار شنیده ایم در مباحث حافظ شناسی و شاهنامه شناسی و سعدی شناسی که هنگام بحث دربارۀ دو (یا بیشتر)ضبط نسخه ها، می گویند چه بسا هردو ضبط کار خود شاعر باشد. مثلاً حافظ نخست گفته است: «کشتی نشستگانیم ای باد شرطه برخیز» و بعد، این شعر را در زمان دیگری برای کس دیگری که خوانده یا نوشته، گفته است: «کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز». یا اینکه جناب سعدی شیراز یک بار سروده است: «بنی آدم اعضای یکدیگرند» و بار دیگر «بنی آدم اعضای یک پیکرند». حتی محمد حقوقی دربارۀ شعر حافظ نوشته است:
«حافظ یک ادیتور بزرگ بوده و متوالیاً اشعارش را ویرایش می‌کرده است» و بر این مبنا نوشته است که در این بیت حافظ «بنت العنب که ساقی ام الخبائثش خواند»، هر دو ضبط بنت العنب و تلخ وش از خود حافظ است. استاد مهدی نوریان نیز در یادداشتی بر این بیت بحث انگیز حافظ که استاد پورجوادی در فیسبوکش مطرح کرده بود:
می ده که نو عروس چمن حدّ حسن یافت/ کار این زمان زصنعت دلاله می رود
نوشته اند: « این که چمن درست است یا سخن، باید عرض کنم بسیاری از نسخه بدلهای حافظ کار خود اوست-چنان که بسیاری از صاحب نظران نیز گفته اند- و مسألۀ اقدم نسخ و حتی اکثریت نسخ هم در این حالت خاص ملاک دقیقی نیست».
به نظر بنده پذیرفتن این نظر که در مورد بیتی مثلاً از حافظ دو یا چند ضبط مختلف در نسخه ها حافظانه است و همه سرودۀ خود شاعر، تالی بدجور فاسدی دارد. در این صورت، دیگر تصحیح انتقادی و بحث دربارۀ اصالت یک ضبط و آوردن شواهد بر له یا علیه آن چه فایده ای دارد؟! برای نمونه در بیت بالا دکتر پورجوادی شواهد و دلایلی آوردند در درستی ضبط چمن و کسان دیگر هم شواهدی در درستی ضبط سخن. حتی اگر ضبط سومی هم باشد که شواهد و دلایل کمتری آن را تأیید کند، ممکن است بگویند ضبط مذکور به اوایل شاعری شاعر مربوط می شده که هنوز به پختگی لازم نرسیده بوده و بعدها که خوب پخته شده چمن و چندی بعد سخن را گذاشته است. در این صورت آیا ما نمی توانیم امروزه صدها بلکه هزاران دیوان حافظ داشته باشیم. جواب مردم را چه بدهیم که می خواهند دیوانی نزدیک به سرودۀ شاعر داشته باشند؟ تا آنجا که بنده می دانم موافقان این نظر جز اینکه ضبطی حافظانه است یا فردوسی وار، شواهد قطعی نداده اند که شاعر در طول زندگی خود بیتها را تغییر می داده است. از کجا معلوم اینکه می گویند ضبطی حافظانه است، از کاتبی یا حافظ دوستی نباشد که خودسرانه در بیت حافظ دست برده است. ایرانی ها که بیشتری خود شاعرند و نسخه ها هم نشان می دهند که امانت دار خوبی نیز نبوده اند. چه کسی می تواند بین تغییرات خود شاعر و تغییرات کاتبان تمایز بگذارد؟! توجه بفرمایید! بنده نمی گویم شاعر بیتها را تغییر نمی داده است. باید کسانی که معتقد به تغییر بیتها و واژه ها از سوی شاعر هستند، دلیل و شاهد عرضه کنند، زیرا اصل بر این است که شاعری شعرش را می سراید، تمام. آن هم شعر حافظ که در همان زمان شاعر از دروازۀ شیراز و حتی ایران امروزی نیز گذشته بود. به نظر بنده اگر هم این احتمال وجود داشته باشد که شاعر در زمان حیات خود بیتها را تغییر می داده است (این احتمال را می توان در نظر گرفت)، بهتر است امروزه این فرض را به خاطر همان تالی فاسدش نادیده انگاریم. در این صورت ممکن است برخی ضبطها که گمان می رود، آن هم از خود شاعر باشد، در پانویس جای بگیرند، ولی اگر فرض مقابل را بپذیریم، واویلا، اساساً نمی توان برای آن حدی تعیین کرد و چنانکه گفتم هر ضبط مربوط و نامربوط را می توان توجیه کرد که از شاعر است و راه برای هرگونه اعمال سلیقه و تفسیرهای بی شمار نیک هموار می گردد. خلاصه کنم اینکه چند ضبط از فردوسی یا حافظ را بگویند همه حافظانه و فردوسی وار است، بهانۀ نیکی است برای فرار از مشکل و پاک کردن صورت مسئله. به ویژه از دوستان شاعر می پرسم در طول زندگی خود چندبار شعرتان را تغییر داده اید و مهمتر اینکه دوست داشتید صورت جدید شعرتان نیز در بین مردم رواج یابد؟ یا اینکه در تاریخ یکصدسالۀ اخیر کدام شاعر را می شناسید که شعر چاپ شدۀ خود را تغییر داده باشد و صورت دوم را نیز به شعردوستان عرضه کرده باشد؟ نمی دانم.

0 نظر :: اندر باب ضبطهای حافظانه و فردوسی وار