بنی آدم اعضای یکدیگرند یا یک پیکرند؟ (تکمله)

درشمارۀ 46 گزارش میراث(مرداد و شهریور 1390) آقای سیدعبدالرضا موسوی در جستار «در حاشیۀ بیتی» دربارۀ بیت معروف سعدی، بنی آدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند، صورت بنی آدم اعضای یک پیکرند را «اصح و اشرف» دانست و نوشت: «اولاً در حدیث کمثل الجسد آمده است. در ثانی اساساً بیت به شکل اصلی حامل تعبیر مستهجنی می تواند بود. یعنی با عرض معذرت، این یکی به مثابه فلان عضو آن دیگری است(حال این عضو می تواند عضو اسفل یا اعلی باشد) و آن دیگری به مثابه بهمان عضو این یکی» (ص45). در شمارۀ بعدی گزارش میراث بنده دربارۀ این بیت و ضبطهای یکدیگرند و یک پیکرند بحث کردم و نتیجه گرفتم که نه خیر همان یکدیگرند درست است و یک پیکرند اصلاً در نسخه ها نیامده است.
تصور بفرمایید نیاکان ما از زمان سعدی این بیت معروف را با همان ضبط یکدیگرند می فهمیدند و بعد حالا برخی علما بگویند همه بد می فهمیدند و شاید سعدی هم بد می فهمیده و یک پیکرند بوده که به یکدیگرند تصحیف شده است. در آن جستار برای فهم ساده تر این شعر قضیه را اینجوری طرح کردم:

فرد A به عنوان عضوی مثلاً دست از فرد zاست؛ فرد B به عنوان عضوی مثلاً چشم از همان فرد Z است؛ فرد C به عنوان عضوی مثلاً قلب از همان فرد Zاست. پس اگر دست فرد Z که همان فردA است، به درد آید، پای Z، چشم Z که همان فرد B است و قلب Z که همان فرد C است، آرام و قرار نمی یابند. از سوی دیگر چنانچه پای Z به درد آید، دست Z که همان فرد A است، آرام و قرار نمی یابند. می توان همین قاعده را در مورد افراد دیگر نیز همچنان گسترش داد: فرد Z به عنوان عضوی مثلاً دست از فرد A است؛ فرد B به عنوان عضوی مثلاً چشم از همان فرد A است؛ فرد C به عنوان عضوی مثلاً قلب از همان فرد A است....
آیا شما هم همین برداشت من را از این دو بیت داشتید؟
در همان جستار این نکته را نیز یادآور شدم که درج این شعر بر سردر سازمان ملل افسانه است و حقیقت ندارد و شاید آرزوی برخی هم وطنان ما بوده است. گمان می کنم پیش از نوشتۀ بنده کسی به این نکته اشاره نکرده باشد. دقیقاً نمی دانم. اگر دوستان می دانند مرا با خبر سازند. در شمارۀ بعدی برخی محققان ناباورانه به قضیه نگریستند و بحثهایی را مطرح کردند. تا اینجای مطلب مقدمه بود برای ورود به بحثی که تازه حالا می خواهم شروع کنم(تفصیل مطالب بالا را در گزارش میراث یا وبلاگم می توانید بخوانید). اواخر هفتۀ گذشته موج عجیبی در خبرگزاریها به راه افتاد دربا رۀ همین شعر، بنگرید:
تی نیوز: دکتر ظریف وزیر امورخارجه کشورمان در آخرین پیام فیس بوکی خود عکس هایی از محل فرش مزین به شعر بنی آدم سعدی را در سازمان ملل منتشر کرد.
دکتر ظریف در پیام کوتاهی نوشت: سلام دوستان ! فقط خواستم محل فرش مزین به شعر بنی آدم شیخ اجل را ببینید. سالن نمایندگان. کنار ورودی شورای اقتصادی اجتماعی و کنار فرش دیوار چین.
ظریف در پیام قبلی خود درباره این فرش نوشته بود: شعر جاودانه سعدی در وسط فرش با الیاف طلا نقش بسته است. این فرش را استاد صیرفیان در دوران سفارت بنده و در اواخر ریاست جمهوری جناب آقای خاتمی به سازمان ملل متحد هدیه دادند. افتخار می کنم که از این طریق آنچه سال ها در کتاب ها خوانده بودیم و هیچ جای سازمان ملل متحد اثری از آن ندیده بودیم را بالاخره به ملل متحد آوردیم.
(منبع : پایگاه خبری تحلیلی پارسینه)
دربارۀ این خبر چند نکته شایستۀ یادآوری است:
1. افراد بسیاری متوجه شدند که این شعر سعدی به واقع بر سردر سازمان ملل نیست.
2. چنانکه در آخرین تصویر پیداست استاد صیرفیان هم یکدیگرند نوشته و نه یک پیکرند(بنگرید به زاویۀ بالا سمت راست).
3. استاد صرفیان در انتهای شعر چنین نوشته است: طرح نقشه شهریورماه 1371 شمسی 1992میلادی. بنا بر این نقشۀ این فرش در این سال طراحی شده و در اواخر ریاست جمهوری خاتمی(شاید 1383 یا 1384) به پایمردی جناب ظریف در سالن نمایندگان سازمان ملل در نیویورک، کنار تصویر دیوار چین نصب شده است. نخست اینکه بودن این فرش در سالن نمایندگان ربطی به آن شایعۀ درج شعر بنی آدم بر سردر سازمان ملل ندارد، چه، پیش از سال 1371 یا 1384 هم این شایعه سخت رواج داشت. شایسته است جناب ظریف با ظرافت کاریهای خاص خودش با رایزنی های فشرده ترتیبی دهد تا شعر بنی آدم بر سردر سازمان ملل به واقع نوشته شود تا شایعه به حقیقت پیوندد(با سپاس از دوست عزیزم آفاق بانو هاشمی که با انتشار تصویری از این فرش در فیسبوک مرا از این مطلب آگاه کرد).


0 نظر :: بنی آدم اعضای یکدیگرند یا یک پیکرند؟ (تکمله)