نقد علمی یا نگاه ناصرالدّین‌شاهی؟



در شمارۀ تازۀ بخارا(شمارۀ 104)هم پاسخ بنده به نظر جناب ناصرالدین پروین دربارۀ دانشنامۀ مطبوعات چاپ شده است و هم پاسخ جناب پروین به پاسخ من. تا آنجا که ما می دانیم اگر قرار باشد پاسخِ پاسخ هم چاپ شود، آن را برای شمارۀ بعدی می گذارند. مانند پاسخ بنده که در شمارۀ بعد از نقد و نظر جناب منقد چاپ شد. چه اشکالی داشت همان شماره ای که تعریض و نقد جناب پروین چاپ می شد، علی دهباشی آن را برای من بنده هم می فرستاد و شب تا صبح مهلت می داد تا برای همان شماره پاسخ بنویسد. گمان کنم جناب پروین از رانتِ مقوله اندازی در هر شمارۀ بخارا استفاده کرده و  به خیال خود نان را در تنور داغ چسبانده و حق بندۀ بی ستون در بخارا را کف دستش گذاشته است. تمام سخن من در پاسخ در دو جمله خلاصه می شد: به جای تعریض به ویراستار، نقد علمی بنویسید آقا و به جای کلی گویی، با سند و مدرک و دلیل دانشنامۀ مطبوعات را نقد کنید. همین.
چه خیال خامی می پختم که جناب ایشان در شمارۀ بعدی نه از بنده که از خوانندگان بخارا به خاطر آنکه بی سند و مدرک و دلیل به کتاب مرجعی نیش قلم زده اند، لابد عذرخواهی می کنند. در مورد اول می فرمایند «عرض بود نه تعریض». ما که از هرکس پرسیدیم گفتند، تعربض بود. در مورد دوم بازهم در کمال شگفتی باید بگویم سراسر مطلب ایشان با نگاه قجری و ناصرالدین‌شاهی نوشته شده و این به راستی دور از شأن یک پژوهشگر معمولی است. بخوانید: «... خیلی فکر کردم پاسخی بدهم که این شاهنامه پژوه گرامی بیش از این آشفته نشود و وقت این و آن را نگیرد... خطاها و انحرافهای دانشنامه دست کمی از شمار ابیات الحاقی شاهنامه ندارد و نه بخارا و نه مجله‌یی غیر تخصصی دیگری جای این سخن نیست». عجبا و ثم العجبا! چشم علی دهباشی روشن که بخارا جای نقد دانشنامۀ مطبوعات نیست، جای مقوله اندازی است و جای تعریض است و بی سند و مدرک نیش قلم زدن به کار گروهی که فداکارانه خطر کردند و برای نخستین بار راهی پرسنگلاخ را هموار کردند. بخارا جای این حرفهاست و لابد مجلۀ تخصصی دیگر جای آن حرفها. پس ما و دیگران تا کنون چقدر خام بودیم که نقدهای بخارا را می خواندیم و در مقالاتمان به آنها ارجاع می دادیم. بازهم عجبا که در پاسخ بنده که گفته ام نقد علمی کنید نه نیش قلم بزنید، مرا و لابد خوانندۀ بخارا را نه در  همان شماره که در شمارۀ بعدی بخارا ارجاع می دهد به جلسۀ برگزار شده در کتابخانۀ ملی که حضرت ایشان نیز حضور داشتند، آن هم  نه ارجاع به سخنان خودشان که ارجاع به «مشابه ایرادهای مخلص (اعنی ناصرالدین پروین)» که کسان دیگری ارایه داده بودند! به سرِ سبزتان قسم ما را گرفتید با این پاسخ و ارجاع درخشانتان! ما چه بیهوده تصور می کردیم که حضرت ایشان پس از سالها زندگی در دیار فرنگ، دست کم  نقد علمی و منصفانه را باید از برخی فرنگیان می آموختند تا اینگونه از یک پاسخ، سراسیمه به آشفته گویی نلغزند. یکی دیگر از نگاههای ناصرالدین شاهی جناب ناصرالدین پروین را ببینید: «ارجاع ها که محشر است و احتمال دارد هر متخصص دانشنامه‌نگاری را سوای جناب خطیبی مبهوت کند. بگذریم از اینکه در یک «دانشنامۀ گزینشی» فراموش کردن (- در واقع: عدم تسلط به این حوزه) مدخلهایی و آوردن مدخلهای کم اهمیت و سپردن کار به دست کسانی که سابقه‌یی در این رشته ندارند، باید از خطاهای بزرگ محسوب شود». در این باره دو نکته شایستۀ یادآوری است:
1.                  بازهم و بازهم  برای دومین بار دریغ از آوردن یک نمونه و شاهد که بتوان بدان پاسخ  گفت. فقط خط و نشان کشیدن است و بس. راستی کدام «دانشنامۀ  گزینشی» را می شناسید که ایراد نبود مدخل مهمتر و بودن مدخل کم اهمیت تر در آن راه نیافته باشد؟! هم ممکن است نظرها مختلف باشد و هم ممکن است ما اشتباه کرده باشیم. شما که نه چون نشان دادید نه نقد بلدید و نه انصاف دارید-  دیگران نقد می نویسند و ما هم مدخلهای جامانده را یادداشت می کنیم و مانند هر دانشنامۀ دیگری آنها را در ذیل دانشنامه می آوریم. وجود مدخلهای کم اهمیت تر هم در دانشنامه ضرری ندارند.
2.                  چقدر خوب شد که جناب آقای بجنوردی ریاست محترم مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی این خطای به زعم شما بزرگ را مرتکب شد و دست جوانان خوش فکر و خوش قلم را بی سابقۀ نگارش حتی یک مقاله در رشتۀ خود، مردانه گرفت و آنها را برکشید و اکنون همان جوانها ستونهای  گروه های مختلف دایرة المعارف‌ را تشکیل می دهند. اگر آقای بجنوردی که دیر زیاد آن خداوندگار این خطا را مرتکب نشده بود، گمان کنم  تا کنون به جای 21 جلد، هفت هشت جلد از آن بیشتر منتشر نشده بود. شما ایران را با غرب که پیشینۀ چند قرن دانشنامه نگاری دارد مقایسه می کنید؟! بله در آنجا در هر رشته ای چندین و چندین متخصص وجود دارد و مدخل های هر حوزه را هم به متخصص مربوطه ارجاع می دهند؛ اما در ایران چطور؟ اگر ما می خواستیم مدخلها را فقط به متخصصان مطبوعات سفارش دهیم، همین جلد اول چند سال طول می کشید تا منتشر شود؟ شما چند متخصص مطبوعات را از بقیۀ نویسندگان دانشنامه جدا کرده اید و می گویید: کار آنها - که لابد یکی هم شما باشید-  ایراد ندارد  و کار اینها ایراد دارد. تقسیم بندی از این باسمه ای تر وجود دارد. مقاله را نقد کنید آقا نه نویسنده را.
هرکس آن نقد غیر منصفانه و این پاسخ غیر منصفانه تر شما را بخواند، نیک درمی یابد که از آن به این چقدر پیشرفت معکوس داشته اید در کوبیدن دانشنامۀ مطبوعات و لت و پار کردن ناروای آن. از این رو، بنده گمان می کنم در پاسخ به این نوشته نیز، این پیشرفت معکوس را چنان ادامه دهید که نه از تاک نشان ماند و نه از تاک‌نشان و همین چند نویسندۀ  بی ایراد دانشنامه را هم زیر تانک قوی شوکت و قدرقدرت شأن خود له خواهید فرمود. راستی استاد ناصرالدین پروین! نکند خدای ناکرده زبانم لال به خاطر چند نقد موجود در دانشنامۀ مطبوعات بر مطالبی از کتاب مستطاب شما  به قلم خبرگانی چون دکتر رحیم رئیس‌نیا که بر سرش قسم می خوردید- این گونه شما را آشفته کرده است که قیصریه ای را به خاطر  احیاناً چند نقد که شاید پاسخ آن را نیز در چنتۀ مبارک خود داشته باشید- به آتش کشیدید؟
      نگارنده از جلد یکم دانشنامۀ مطبوعات تمام قد دفاع می کند و دفاع من نه از خود، که از  همۀ دست اندرکاران، نویسندگان شناخته شده و کمتر شناخته شده و اصلاً شناخته نشدۀ این دانشنامه و ویراستاران آن است. این سخن بدین معنا نیست که این دانشنامه ایراد ندارد. حتماً هم دارد. پس هرکسی نقد علمی و منصفانه بنویسد و ایرادهای منتقد را درست تشخیص دهیم، فروتنانه سر تعظیم فرود می آوریم و به خطای خود گردن می نهیم.
     زنده یاد دکتر احمد تفضلی همیشه می گفت: ما ایرانیها یا کاری را انجام نمی دهیم که نمی دهیم یا اگر می خواهیم انجام بدهیم، آنقدر دامنۀ کار را بزرگ می گیریم، که از عهدۀ آن برنمی آییم و بازهم کار انجام نمی شود. در طول سالهایی که با این دانشنامه همکاری داشتم همواره این یادگار طلایی استاد پیش چشمم بود و همین هشدار او باعث شد که ما دامنۀ گستردۀ مدخلهای دانشنامه را محدودتر کنیم تا با توجه به امکانات مادی و  نیز محدود بودن نویسندگان متخصص، از عهدۀ کار برآییم. تقریباً همۀ متخصصان مطبوعات را به همکاری دعوت کردیم و در کنار جوانان با سواد و خوش قلم، جلد یکم دانشنامۀ مطبوعات فراهم آمد. دریغا دکتر تفضلی‌ها و دکتر زریاب‌ها که هیچگاه نه نیش زبان و تعریضی از آنان دیدیم و  نه خدای نکره نقد غیرمنصفانه ای و اکنون استاد امروزی، به جای آنکه دانشنامه را نقد کند، معایب و محاسنش را بگوید و راهنمای دیگران باشد، نیش قلم می زند و تعریض به افراد و وقتی هم می نویسی آقا انصاف نیست، نکن، بازهم پاسخی می دهد بر همان لون. چه بگویم؟! دریغا تفضلی‌ها و زریاب‌ها و افشارها و ریاحی‌ها که روانشان به مینو باد.   

0 نظر :: نقد علمی یا نگاه ناصرالدّین‌شاهی؟