میازار موری یا مکش مورکی؟



در شاهنامه هنگامی که تور قصد کشتن ایرج را می کند، ایرج به برادر می گوید:
مكش موركي را كه روزي‌كش است/ كه او نيز جان دارد و جان خوش است
اما چنانکه می دانیم در بوستان سعدی این بیت به صورت زیر آمده و همین صورت نیز مشهور خاص و عام است
میازار موری که دانه کش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است

استاد نازنین ما دکتر جلال خالقی مطلق - که دیر زیاد آن خداوندگار- بر اساس کهن ترین نسخه ها این بیت را به صورت بالا هم در چاپ 8 جلدی و هم در چاپ دو جلدی تصحیح کرده است و چنانکه از پیش معلوم بود مخالفتهایی را هم برانگیخت، ولی به گمان بنده تصحیح استاد بسیار دقیق و علمی است؛ چرا؟ عرض می کنم:
هر مصحح برای تصحیح متن، اصولی برای خود دارد و این اصول را همه جا رعایت می کند. به طور کلی چنانچه مصححی نسخه ای را به عنوان نسخۀ اساس انتخاب کرد، نباید بدون دلایل و شواهد قانع کننده نویسشهای آن را فدای نسخه های جدیدتر و کم اعتبارتر کند. در این مورد، نسخه های کهن همان صورتی را دارند که استاد در متن آورده است و هیچ دلیلی هم وجود ندارد که بخواهیم نویسش سعدی یا نسخه های جدیدتر را در متن بگذاریم. این عادت ذهنی ماست که از بچگی با آن صورت معهود خو گرفته است و این دلیل نمی شود که نویسش دیگر درست نباشد. به گمان بنده، گذشته از نسخه های کهن و برخی متون کهن، دلایل و شواهدی نیز گزینش استاد را نیک تأیید می کنند، به شرح زیر:
1.هرکدام از دوصورت در بافت متنهای خود خوش نشسته است. در حکایت سعدی،  شبلی در انبان گندم خود، مورچه می بیند و آنها را به مآوای خود بازمی گرداند؛ زیرا  تنگدلی مور را مروت نمی داند. در اینجا که شبلی نمی خواهد مورچه ها را بکشد که سعدی بگوید : مکش مورکی.... صورت بیت متناسب با حکایت اوست و این صورت را یا در نسخه ای از شاهنامه به خاطر داشته و یا بیت فردوسی را متناسب با حکایت خود تغییر داده است. از آن سو در داستان ایرج در شاهنامه، به هیچ روی سخن از آزار ایرج نیست. قصد کشتن در کار است و آن هم چه کشتنی و این را ایرج به خوبی حس کرده است، بنگرید بیتهای پیش و پس این بیت را که لفظ و معنی در اوج است:
مكش مر مرا كه‌ت سرانجام كار/ بپيچانَد از خون من كردگار
پسندي و هم‌داستاني كني/ كه جان داري و جان‌ستاني كني...
مكن خويشتن را ز مردم‌كُشان/ كزين‌پس نيابي خود از من نشان
بر این اساس در این بافت ایرج می گوید: مکش مورکی، یعنی ضعیف‌کشی مکن، نه آنکه میازار.
2.در حکایت سعدی داستان دربارۀ شبلی و مور است و این بیت سخن شبلی است در مورد مورچۀ واقعی در انبان، اما در شاهنامه مورچۀ واقعی در کار نیست و ایرج که بدون سلاح و از روی خیرخواهی نزد برادرانش رفته است، خود را با یک مورچۀ ضعیف و بی پناه می سنجد و به تور می گوید: که او نیز جان دارد و جان خوش است. برادر جان، نکش، من هم مانند مورچۀ ضعیف جان دارم و جان خوش است. در این مصراع «نیز» در بافت داستان بسیار مهم است.
3. در حکایت سعدی سخن از دانه های واقعی گندم است و از همین رو صفت دانه کش در بافت داستان خوش نشسته است، ولی در شاهنامه، مور نیاز حتمی ندارد که دانه کش باشد، می تواند غیر دانه را هم بکشد (روزی کش).

0 نظر :: میازار موری یا مکش مورکی؟