دعای «آفرین بزرگان» در بیتی از داستان سیاوخش



سیاوخش پس از آنکه در سیستان نزد رستم پرورش یافت و به مردی رسید، همراه با رستم نزد پدرش کیکاوس بازمی‌گردد و کیکاوس چون قد و بالای رشید پسر را می بیند:
    چنان از شگفتي بدو در بماند/ بسي آفرين بزرگان بخواند
بر آن برزبالاي و آن فرّ اوي/ بسي بودني ديد در پرّ اوي[1]
استاد خالقی مطلق دربارۀ معنی آفرین بزرگان و در شرح بیت یکم می‌نویسد: «آفرین بزرگان یعنی دعاهای بلیغ (نشانۀ جمع بر صفت) یا دعایی که بزرگان در حق کسی کنند مانند آفرین کیانی به معنی دعای شاهانه، دعایی که شاهان در حق کسی کنند: کیکاوس زمانی همچنان شگفت‌زده در روی سیاوش خیره مانده بود و سپس بلیغانه به دعای او پرداخت[2]».

چنانکه از شرح استاد خالقی پیداست، ایشان بیشتر به معنی نخست نظر داشته‌اند. در شاهنامه در یک جای دیگر در نامۀ پیران ویسه به گودرز، ترکیب وصفی «آفرین بزرگ» آمده است:
سر نامه كرد آفرين بزرگ/ به يزدان پناهش ز ديو سترگ[3]
این ترکیب به صورت مقلوب (wuzurg āfrīn) در متن پهلوی اوشنر دانا (بند 53) نیز به کار رفته است:
فرّخ آن کسی که ایزدان را با آفرین بزرگ بستاید[4].
اما نگارنده شاهدی از شاهنامه سراغ ندارد که نشانۀ جمع به جای موصوف به صفت چسبیده باشد. گذشته از این، اگر فردوسی معنی «بلیغانه» را برای «بزرگ» در نظر داشته، مانند بیت پیشین به سادگی می‌توانست بگوید: «آفرین بزرگ» و به لحاظ وزن هم هیچ مشکلی نداشته تا مجبور شود نشانۀ جمع را به دنبال صفت بیاورد.
به نظر نگارنده در شرح بیت‌های مربوط به داستان سیاوخش، در ترکیب «آفرین بزرگان» نباید معنی لغوی آن را در نظر گرفت، بلکه احتمالاً این ترکیب یک اصطلاح (ترم) و نام دعایی بوده که از طریق خدای‌نامه به شاهنامه رسیده است. توضیح بیشتر آنکه، پیشینۀ دعای «آفرین بزرگان» به متون مانوی می‌رسد: مانی دو زبور منظوم داشته است که ترجمۀ قطعات مفصلی از یکی از آن دو به پارتی و نیز قطعاتی از آن به فارسی میانه مانوی و سغدی در دست است. نکتۀ مهم اینجاست که در تحریر پارتی قطعه، عنوان «آفرین بزرگان» (Wuzurgān Āfrīwan) در آغاز آن دیده می شود و مشتمل است بر دعاهایی خطاب به ایزدان بزرگ مانوی، به ویژه پدر بزرگی[5]. در ادبیات زردشتی نیز ، یک رشته دعاهایی وجود دارد که به «آفرینگان» نامبردارند، مانند آفرینگان دَهمان یا آفرینگان رپیتوین[6] و جز آنها که به مناسبت‌های مختلف با حضور موبد خوانده می‌شود. افزون بر آفرینگان، برخی دعاهای دیگری هم هستند که «آفرین» نامیده‌ می‌شوند و مانند آفرینگان برای زندگان یا روان مردگان خوانده می‌شوند. نام‌های برخی از این دسته آفرین‌ها که البته فقط متن پازند آنها باقی مانده، عبارتند از: «آفرین پیغمبر زردشت»، «آفرین مَیَزد» و «آفرین گاهَنبار. نکتۀ مهم اینجاست که در میان دعاهایی که «آفرین» نامیده می‌شوند، متن دعایی باقی مانده که دقیقاً «آفرین بزرگان» (āfrīn ī wuzurgān) نام دارد[7] و این دعا حتی امروزه در میان پارسیان هند در مراسم عروسی خوانده می‌شود[8] .
دعای «آفرین بزرگان[9]» با این بندها آغاز می‌:
کامگار باشی چون اورمزد‌خدای
فرّخ و بهترین باشی چون کیخسرو....
جالب اینجاست که در بند چهارم می‌گوید: «خوش‌سیما باشی چون سیاوش». در بندهای بعدی، با ذکر ویژگی‌های برجستۀ برخی دیگر از شخصیت‌های دینی یا ملی، از جمله رادی تیشتر، بس‌کرفه‌گری (بسیار ثواب‌کاری) زردشت، زورمندی سام نریمان، دیرپایی زُروان[10]، آرزو می‌شود که همۀ آن ویژگی‌ها در وجود مخاطب دعا گرد آید. این ویژگی‌ها فقط به شخصیت‌ها محدود نمی شود، بلکه به مثل آرزو می‌شود که مانند بهار خرّم، مانند مشک خوشبوی و مانند زر سزاوار باشد. در پایان، برای مخاطب دعا هزار سال طول عمر آرزو می‌شود.
با این توضیحات، اینک بازمی‌گردیم به معنی «آفرین بزرگان» در دو بیتِ داستان سیاوخش. در زمانی نامعلوم - که بی‌گمان از دورۀ ساسانی جدیدتر نیست- هنگامی که این داستان صورت نهایی یافت و مکتوب شد، دعای «آفرین بزرگان» در میان ایرانیان رواج داشت و خوانده می‌شد و بعدها همین اصطلاح وارد خداینامه و از آنجا وارد شاهنامه میشود. البته تردیدی نیست که در گذر زمان محتوای آن تغییر یافته، ولی از محتوای امروزین آن، این نکته را می‌توان دریافت که گویندۀ دعا با ذکر ویژگی‌های برجستۀ شخصیت‌های دینی و ملی آرزو می‌کرده است که مخاطب دعا آنها را داشته باشد. گذشته از محتوای دعای «آفرین بزرگان»، به این نکته نیز باید توجه کرد که در این گونه دعاها، جادوی کلام نیز به همان اندازه اهمیت داشته است. بنا بر این، در کاربرد این دعا، «بزرگان» نه به شخصیت بزرگی (مثلاً کیکاوس در بیت مربوط به داستان سیاوخش) ارجاع دارد که در حق کهتر از خود دعا می‌کند و نه به شخصِ مخاطبِ دعا، مثل سیاوخش[11]، بلکه چنانکه گفته شد- منظور از «بزرگان» شخصیت‌های اساطیری یا ملی بودند که دعا‌کننده آرزو می‌کند که مخاطب دعا ویژگی‌های برجستۀ هریک از آنان را داشته باشد، ولی در نهایت، آرزو می شود که مخاطب دعا مانند شخصیت‌های بزرگ یادشده، بزرگ و بلندمرتبه گردد. شاید مراد از «آفرین بزرگان» خواندن، این نیز بوده باشد که دعاگو با تحسین مخاطبِ دعا، آرزو می‌کند که خداوند بلا را از او دور گرداند. همچنانکه در پایان دعا برای مخاطب دعا هزار سال عمر آرزو می‌شود. این معنی به‌ویژه در بیت‌های مربوط به سیاوخش آشکارتر است، آنجا که می‌گوید کیکاوس بر «برزبالای و فرِّ» سیاوخش آفرین بزرگان خواند.
در جای دیگر شاهنامه در بیتی از داستان رستم و سهراب ترکیب «بآفرین بزرگان» به کار رفته است. گردآفرید به سهراب می‌گوید:
همانا كه تو خود ز تركان نه‌يي/ كه جز بآفرين بزرگان نه‌يي[12]
استاد خالقی مطلق در شرح این بیت می نویسند: «حرف به را در بآفرین هم می‌توان به گرفت و هم کوتاه‌شدۀ با و در هر حال بآفرین یعنی درخور ستایش[13]». پس بر پایۀ شرح استاد، بیت را باید چنین معنی کرد: که تو (سهراب) درخور ستایش بزرگان هستی. به بیان دیگر: تو ستودۀ بزرگان هستی و شایستگی داری که بزرگان تو را بستایند[14]. در اینجا فردوسی به دو واحد واژگانی «بآفرین» (= به آفرین، به معنی ستوده) و «بزرگان» و معنی لغوی آنها نظر داشته است و نه لزوماً به دعای «آفرین بزرگان». از این رو، نگارنده مخالفتی با تفسیر شارحان داستان ندارد، ولی گمان می‌کند که در اینجا هم شاید اشاره‌ای به دعای «آفرین بزرگان» شده باشد. گردآفرید به سهراب می‌گوید: شایستۀ آن هستی که دعای «آفرین بزرگان» بر تو خوانند تا سالیان دراز بپایی و از آسیب روزگار دور مانی. گردآفرید در ادامۀ سخنان خود، دریغ و افسوس خود را از اینکه ممکن است آسیبی به سهراب وارد آید، چنین بیان می کند:
دریغ آیدم کین چُنین یال و سُفت / همی از پلنگان بباید نهفت...
نباشی بس ایمن ز بازوی خویش / خورد گاو نادان ز بازوی خویش[15]






[1] . فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، تهران، 1386، ج2، ص209، ب110-111.
[2] . خالقی مطلق، جلال، یادداشت‌های شاهنامه، مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، تهران، 1389، ج1، ص573.
[3] . فردوسی، همان، ج4، ص70، ب1109
[4]. برای متن پهلوی، نک:
Andarj-I Aōshnar-I Dānāk, edited by E. B. N. Dhabhar, Bombay, 1930, P.8.
برای ترجمۀ فارسی، نک: اندرز اوشنر دانا، ترجمۀ ابراهیم میرزای ناظر، هیرمند، تهران، ص 43: «فرخ آن تن که بزرگ یزدان (را) آفرین و سپاس کرده است». این ترجمه دقیق نیست، ولی ترجمۀ انگلیسی دابار (P.23) درست است.
Fortunate is that person, who … praises the yazads with great praise

[5] . نک: تفضّلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، سخن، تهران، 1376، ص340؛ برای تازه‌ترین پژوهش دربارۀ این قطعه، نک:
Enrico,  Morano, “ ՙ YMYN  ՚  ՚  HYND: the beginning of WUZURGĀN ĀFRĪWAN in Parthian and Middle Persian”, New Light on Manichaeism: Papers from the Sixth International Congress on Manichaeism, Edited by J. D. Beduhn, Brill, Leiden, 2009, PP. 213-224.Top of FormBottom of Form

[6] . Rapītwīn
[7] . برای بحثی دربارۀ آفرینگان و آفرین‌ها، نک: پورداود، ابراهیم، خرده اوستا، انتشارات انجمن زرتشتیان ایرانی، بمبئی، 1310، ص224-228.
[8]. برای فیلمی از مراسم آفرین‌خوانی که در آن، دعای «آفرین بزرگان» به صورت کامل خوانده می شود، نک:
[9] . برای متن اصلی (پازند) «آفرین بزرگان»، نک:
E. B. N. Dhabhar, Zand-i Khūrtak Avistāk, Bombay, 1949, PP. 220-21.
برای ترجمۀ انگلیس، نک:
E. B. N. Dhabhar,  Translation of Zand-i Khūrtak Avistāk, Bombay, 1963, P. 22-23
[10] . برخی دیگر از شخصیت‌هایی که در این دعا از آنان نام رفته، عبارتند از: مهرایزد، زریر، ویزن (بیژن)، گشتاسپ، رستم، اسپندیاد (اسفندیار) و جاماسپ بیدخش.
[11] . چنانکه در تفسیرمیرجلال‌الدّین کزازی در مورد بیت مربوط به داستان سیاوخش دیده می‌شود: «آفرین بزرگان در معنی آفرین و ستایش است که بر بزرگان می‌خوانند؛ کاوس آنچنان از دیدن سیاوش شگفت‌زده و شادمان شده بود که او را بدان سان آفرین می‌خواند و می‌ستود که بزرگان را آفرین می‌خوانند و می‌ستایند». نک: نامۀ باستان، انتشارات سمت: تهران، 1384، ج3، ص196.
[12] . فردوسی، همان، ج2، ص136، ب241.
[13] . یادداشت‌های شاهنامه، ج1، ص508.
[14] . دیگر شارحان داستان رستم و سهراب نیز مصراع دوم این بیت را به همین سان تفسیر کرده‌اند، مثلاً نک: شعار، جعفر و حسن انوری، غمنامۀ رستم و سهراب، قطره، تهران، ص103، ب257: «شایسته و درخور تحسین و آفرین بزرگانی».
[15] . فردوسی، همان، ص136، ب246؛ ص137، ب248.

0 نظر :: دعای «آفرین بزرگان» در بیتی از داستان سیاوخش