نزهتنامۀ علائی دانشنامهای است از علوم مختلف، که نویسندۀ آن، شهمردان بن ابیالخیر در فاصلۀ سالهای 490-495ق برای علاءالدّوله ابوکالیجار از پادشاهان آل کاکویۀ اصفهان نوشته است[1]. در این کتاب، بخشهایی از حماسۀ ملی ایران، به ویژه ماجراهای رستم و برخی دیگر از افراد خاندان او چون پسرش فرامرز درج شده که از شاهنامه گرفته نشده و روایات آن با روایات شاهنامه متفاوت است. شهمردان برای روایات خود از سه منبع یاد میکند و از آنجا که شناخت این منابع برای بحث ما بسیار مهم است، نخست عین نوشتۀ شهمردان را در این باره میآوریم و سپس بحث خود را پی میگیریم:
«رستم لارجانی محدّث شاه گرد نامهای ساختست و دعوی همیکند که از اول عهد
کیومرث تا پادشاهی شمسالدّوله ابوطاهر ابن نوبه (بویه؟) که همدان داشت بازخواهم
گفتن بشرح و از قیاس مجلّدی چند که من دیدهام همانا پانصد کراسۀ بزرگ تمام برآید،
وتفسیر کیومرث گویا میراست ای آدمی که همه جانوران بمیرد لیکن گویا باشد، و
ابولمؤید بلخی بسیار بهم آورده است. و شمسالملک فرامرز بن علاءالدوله قَدّس الله
روحه معلمی داشت و پارسی و پهلوی نیک دانستی و او را پیروزان معلم گفتندی، فرموده
بود تا از پهلوی به پارسی دری نقل همیکرد و از آن کتابت بدین کتابت باز همیآورد
و مرا میبایست که جمله به دست من افتادی تا همه را به عبارتی مختصر بازگفتمی و از
اوّلش تا آخر از آرایش و تطویل احتراز تمام نمودمی چنانکه از معنی هیچ نیفتادی و
مقصود جمله حاصل شدی. آنقدر که به اصفهان یافتم چون به شهر یزد رفتم بدین نسق که
گفتم نقل کردم، چنانکه از جمله اصل به دست آمدی و اندیشۀ من تمام شدی و همانا ورقی
هزار و پانصد و بیشتر تا دو هزار ورق بودی»[2].
چنانکه ملاحظه شد، شهمران از سه منبع بدین شرح یاد میکند: یکی شاهگردنامه
از رستمِ لارجانیِ محدّث (خوانش دیگری هم وجود دارد؛ نک: ادامه)، دیگری کتاب
ابوالمؤیّد بلخی که به نظر میرسد مراد همان شاهنامۀ منثور اوست (تألیف در
نیمۀ اول قرن چهارم قمری) و سوم کتاب پیروزانِ معلم. شهمردان از کتاب ابوالمؤیّد
فقط نام برده است و از این رو ما تنها به شرح دو منبع دیگر میپردازیم. جملۀ
شهمردان دربارۀ رستم لارجانی ابهاماتی دارد. یکی اینکه، عنوان دوگانهای چون «شاه
گرد نامه» برای آثار حماسی – اساطیری ایران، نامعمول بوده و نگارنده عنوانی مانندِ آن
را در هیچ یک از کتابهای ایرانی ندیده است . استاد خالقی مطلق پیشتر بر این نظر
بود که در این عنوان، واژۀ «گرد» زائد است[3] و بر این اساس چنین نظر داد که کتاب رستم
لارجانی هم شاهنامه نام داشته است، ولی در مقالۀ جدیدتر خود نوشت که شاید
عنوان آن گُردنامه بوده باشد[4]. بر
این اساس باید جملۀ شهمردان را اینگونه بخوانیم: «رستم لارجانی، محدّثِ[5] شاه،
گردنامهای ساختست» یا اینکه در این جمله شاه را زائد بدانیم و آن را چنین
بخوانیم: «رستم لارجانیِ محدّث، گردنامهای ساختست»؛ ولی به نظر میرسد که درستی
این خوانشها کمتر محتمل باشد، زیرا در خوانش اولی معلوم نمیشود که مراد از شاه
کیست و تازه در ادامۀ جمله، دانسته میشود که مراد، شمسالدوله ابوطاهر دیلمی است
و در موردِ خوانش دوم، از آنجا که در همۀ نسخههای نزهتنامۀ علائی، واژۀ
«شاه» - و نیز «گرد/کرد» – هست، به سادگی نمیتوان آن را نادیده انگاشت. به گمان
نگارنده این جمله را میتوان بدینسان نیز خواند: « رستمِ لارجانیِ محدّث، شاهکَردنامهای
ساختست». میدانیم که در نسخههای قدیمی بین دو حرف کاف و گاف تمایزی نیست و همه
جا کاف کتابت میشود و بر اساس واژه و بافت متن، خواننده باید تشخیص دهد، کدام واج
را بخواند. پس، در اینجا «شاه گرد نامه» تصحیح مصححِ نزهتنامه است و در
متن، همان «شاهکردنامه» نوشته شده است. در این خوانش «کَرد» به معنی «کرده، کار،
عمل، کردار» است که در متون کهن فارسی فراوان به کار رفته است و صورت پهلوی آن kard یا kardag نیز در متون پهلوی در همین معانی کاربرد دارد[6].
بنابر این، عنوان کتاب رستم لارجانی را میتوان اینگونه معنی کرد: کتابِ کارهای
شاهان.
شهمردان از عنوان کتاب پیروزان سخنی نمیگوید، ولی استاد خالقی مطلق بر اساس
محتوای آن حدس میزند که به شاهنامه نامبردار بوده باشد[7] . اما
در متن نزهتنامه برای این نامگذاری هیچ قرینهای وجود ندارد.
چنانکه از متن نزهتنامه پیداست رستم لارجانی کتاب خود را برای شمسالدّوله
ابوطاهر دیلمی که از 387 تا 412ق در همدان فرمان میراند، نوشته است و از آنجا که
پیروزان، معلمِ فرامرز بن عبدالله از امرای آل کاکویۀ اصفهان (حک: 433-443ق) بوده،
کتاب خود را یا برای همین فرمانروا یا برای پدرش علاءالدّوله جعفر بن کاکویه که
از 422 تا 433ق در اصفهان فرمان میراند[8] نوشته
بوده است. به نوشتۀ استاد خالقی مطلق، «از شرح او (شهمردان) دربارۀ این اثر (کتاب
رستم لارجانی) چنین برمیآید که منظومۀ رستم لارجانی صورت منظوم ترجمۀ پیروزان
معلم بوده است»[9].
اما از عبارت شهمردان پیدا نیست که کتاب او به نظم بوده است یا به نثر؛ وانگهی،
چنانکه از تاریخ تقریبی تألیف هر دو اثر آشکارا پیداست، کتاب رستم لارجانی در
فاصلۀ سالهای 387 تا 412ق[10]،
یعنی سالها پیش از شاهنامۀ پیروزان (تألیف: بین سالهای 422 تا 443ق) به
رشتۀ تحریر درآمده، و از این رو، بدیهی است که رستم لارجانی نمیتوانسته کتابی را
مأخذ کارش قرار دهد که هنوز نوشته نشده بوده است.
[1]
. دربارۀ
این کتاب و نویسندۀ آن، نک: شمسالدّینی، پیام ، «شهمردان بن ابیالخیر»، دانشنامۀ
زبان و ادب فارسی (ج4)، زیر نظر اسماعیل سعادت، تهران، فرهنگستان زبان و ادب
فارسی، 1391ش، ص337-340.
[2]
. شهمردان
بن ابیالخیر، نزهتنامۀ علائی، به کوشش فرهنگ جهانپور، تهران، مؤسّسۀ
مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه)، 1362ش، ص342.
[3] . خالقی مطلق، جلال، «معرفی قطعات الحاقی شاهنامه»، گل رنجهای کهن،
به کوشش علی دهباشی، تهران، 1372ش، ص153.
[4]
. همو،
«شاهنامۀ پیروزان»، فردوسی و شاهنامهسرایی (گزیدهای از مقالات دانشنامۀ زبان و
ادب فارسی)، به مناسبت همایش بین المللی هزارۀ شاهنامۀ فردوسی، تهران،
فرهنگستان زبان و ادب فارسی، 1390ش، ص963.
[6] . MacKenzie, D.N., A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971.
ترجمۀ فارسی:
مکنزی، دیوید نیل، فرهنگ کوچک پهلوی، ترجمۀ مهشید میرفخرائی، تهران،
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،1390ش.
[7] . خالقی مطلق، همانجا.
[8] . «معرفی قطعات الحاقی شاهنامه»، ص152
[9] . خالقی مطلق، جلال، «شاهنامۀ رستم
لارجانی»، فردوسی و شاهنامهسرایی(گزیدهای از مقالات دانشنامۀ زبان و ادب
فارسی)، به مناسبت همایش بین المللی هزارۀ شاهنامۀ فردوسی، تهران، فرهنگستان
زبان و ادب فارسی، 1390ش، ص965.
0 نظر :: شاهگُردنامه؟
ارسال یک نظر