به دادار دارنده سوگند خورد / که هرگز تنم بیسِلیح نبرد،
نباشد، نه رخ را بشویم ز خاک / سَزد گر نباشم برین سوگ پاک
کُله ترگ و شمشیر جام منست / به بازو خمِ خام دام منست
پس از آن بیت الحاقی زیر آمده است که در هشت نسخه از نسخههای
مبنای تصحیح خالقی مطلق دیده میشود:
مگر کین آن شهریار جوان / بجویم ازآن ترک تیرهروان[1]
پس از بیت بالا در چاپ ماکان، قطعهای در 16 بیت در شرح
احوال رستم پیش از دیدار با کاوس آمده که در هیچ یک از نسخههای خالقی مطلق و نیز
نسخههای سنژوزف، سعدلو، حاشیۀ ظفرنامه و حتی چاپهای قدیمی چون ژول موهل نیست و
با دو بیت معروف زیر آغاز میشود که بیت یکم در زمرۀ مثلهای معروف است:
چو فردا برآید بلند آفتاب / من و گرز و میدان افراسیاب
چنانش بکوبم به گرز گران / که پولاد کوبند آهنگران[2]
بنابر این، این دو بیت بهرغم شهرت آن، بدین صورت و در این
موضع سرودۀ فردوسی نتواند بود و از افزودههای بعدی است.
1.
چو فردا برآید بلندآفتاب...
این بیت در اوایل رزم یازده رخ دیده میشود که البته مصراع یکم آن با مصراع
یکم بیت مورد نظر ما کاملاً تفاوت دارد. گودرز که برای کینخواهی سیاوخش به توران
لشکر کشیده است، به پیران ویسه پیغام میدهد که خودِ او تسلیم شود تا از مرگ رهایی
یابد:
نجویم برین کینه آرام و خواب / من و گرز و میدان و افراسیاب
این بیت از گذشتههای دور، مورد علاقۀ سرایندگان منظومههای
حماسی و شیفتگان شاهنامه بوده[3] و
قدیمترین جایی که نقل شده، در ضمن داستانی است دربارۀ سرگذشت فردوسی که بنا بر آن،
روزی سلطان محمود غزنوی در راه بازگشت از غزو هند به غزنین، پای حصار متمرّدی اردو
زد و رسولی با این پیغام نزد او فرستاد: «فردا باید که پیش آیی و خدمتی بیاری و بارگاه
ما را خدمت کنی و تشریف بپوشی و بازگردی». روز دیگر هنگامی که رسول بازگشت، سلطان
محمود به وزیرش خواجۀ بزرگ، احمد بن حسن میمندی گفت: چه جواب داده باشد؟ خواجه این
بیت فردوسی بخواند:
اگر جز به کام من
آید جواب / من و گرز و میدان افراسیاب
محمود گفت: این بیت که راست که مردی از او همیزاید؟ گفت:
بیچاره ابوالقاسم فردوسی راست که بیست و پنج سال رنج برد و چنان کتابی را تمام کرد
و هیچ ثمره ندید[4]....
دربارۀ این شاهد دو نکته شایان ذکر است: یکی اینکه در مصراع
یکم، واژۀ جواب در حوزۀ واژگان فردوسی نیست و به جای آن همه جا پاسخ
آمده است. در اینجا، داستانسرا متناسب با محتوای داستان، مصراع یکم را تغییر داده
و بر زبان میمندی نهاده است. بنابر این، مصحح شاهنامه نباید این گونه ضبطها
را در زمرۀ اختلافهای میان نسخههای شاهنامه در نظر آورد؛ دیگر اینکه،
مصراع دوم بیت به لحاظ زبانِ سخته و حماسی آن، در زبان مردم راه یافته و متناسب با
موضوع مورد گفتگو، مصراع یکم آن را تغییر میدادند[5]، ولی
در معروفترین صورت بیت (چو فردا برآید بلندآفتاب...)، مصراع یکم آن سرودۀ فردوسی
نیست. با اینکه، این صورتِ معروف در هیچ یک از نسخههای قدیمی و معتبر شاهنامه
نیست، ولی چنین مینماید از بیتهای الحاقی قدیم باشد؛ زیرا این بیت به همین صورت
و به نام فردوسی در کتاب تاریخنامۀ هرات که در اوایل قرن هشتم هجری
(718-721ق) نوشته شده، آمده[6] و
خودِ سیف هروی مؤلّف کتاب با الهام از همین بیت، بیت زیر را سروده است:
چو فردا برآید خور خاوری/
من و گرز و میدان کینآوری
مصراع یکم بیت، عیناً در منظومۀ سامنامه (سرایش:
قرن نهم یا دهم هجری) نیز آمده است:
چو فردا برآید بلندآفتاب / سر جنگجویان درآید ز خواب[7]
2.
چنانت بکوبم به گرز گران / که پولاد کوبند آهنگران
در شاهنامه، نزدیکترین بیتها به بیت بالا دو بیت زیر است:
بکوبید گوپال و گرز گران / چو پولاد را پتک آهنگران[8]
برآمد چکاچاک و زخم سران / چو پولاد را پتک آهنگران[9]
ولی بیت مورد بحث با تفاوت اندکی در منظومۀ بانوگشسپنامه دیده میشود:
چنانت بکوبم به گرز گران / که مسمار کوبند آهنگران[10]
[1] . فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه،
به کوشش جلال خالقی مطلق، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1386،
2/381-382.
[2] . همان، به کوشش ترنر ماکان، کلکته،
بپتیست مشن (Baptist Mission)، 1929م، 2/488؛ نیز نک: همان، به کوشش سعیدنفیسی و دیگران،
تهران، کتابخانه و چاپخانۀ بروخیم، 1314، 3/682-683، پانوشت 11؛ همان، به کوشش محمد
دبیرسیاقی، تهران، کتابفروشی حاجمحمدعلی علمی- ابن سینا، 1335، 3/385.
[3] . سجاد آیدنلو در جستاری، این بیت را
پرتقلیدترین بیت فردوسی در منظومههای پهلوانیِ پس از شاهنامه نامیده و
دربارۀ بیتهایی که سرایندگان دیگر از اسدی طوسی به بعد، به تأثیر از بیت فردوسی سرودهاند،
به بحث پرداخته است؛ نک: «پرتقلیدترین بیت فردوسی در منظومههای پهلوانیِ پس از
شاهنامه»، نیمپخته ترنج: بیست مقاله دربارۀ شاهنامه و ادب حماسی ایران،
تهران، سخن، 1396، 223-230.
[4] . نظامي عروضي، احمد بن عمر بن علي سمرقندي،
چهارمقاله، بهكوشش محمد معين، تهران، زوّار، 1333ش، ص82.
[5] . عارف قزوینی (كليات ديوان، بهكوشش
عبدالرحمن سيف آزاد، تهران، اميركبير، 1347ش، ص483) بر اساس همین بیت، بیت زیر:
ز شعر ار سخن گویی اینت جواب/ من و گرز و میدان افراسیاب
و ابولقاسم حالت (ديوان ابوالعينك، تهران، نشريات ما،
1363ش، ص424) نیز این بیت طنزآمیز را ساختهاند:
که گر زود ناید پلو قابقاب/ من و گرز و میدان افراسیاب
[6] . سيف بن محمد بن يعقوب هروی، تاريخنامة
هراة، بهكوشش محمد زبير صديقي، كلكته، مطبع بپتست مشن، 1362ق، ص516؛ بیت
مذکور در کتاب بزم و رزم (استرآبادي، عزيز بن اردشير، بزم و رزم، با
مقدّمة محمد فؤاد كوپلريليزاده ، استانبول، اوقاف مطبعي، 1928م، ص321) که در قرن
هشتم و در کتاب حافظ ابرو (جغرافیای حافظ ابرو، بهکوشش صادق سجادی، تهران،
میراث مکتوب، 1375 ش، 3/184) که در قرن نهم نوشته شدهاند، نیز دیده میشود.
[7] . سامنامه، به کوشش وحید
رویانی، تهران، انتشارات میراث مکتوب، 1393، ص؛ برای این شاهد و شواهد دیگری از
منظومههای پهلوانی پس از فردوسی که به تقلید از مصراع یکم ساخته شدهاند، نک:
آیدنلو، همان، ص226-227.
[8] . فردوسی، شاهنامه، به کوشش
جلال خالقی مطلق، 3/231/2061.
[9] . همان، 7/554/1068.
[10] . بانوگشسپنامه، بهكوشش روحانگيز
كراچي، تهران، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، 1382ش، ص118.
یادآوری: برخی از شواهد این جستار از پیکرۀ رایانهای گروه
فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی استخراج شدهاند.
0 نظر :: چو فردا برآید بلند آفتاب: دربارۀ دو بیت معروفِ منسوب به فردوسی
ارسال یک نظر