دوست نازنین بنده، اقای دکتر حسن رضائی باغ بیدی، دانشیار گروه فرهنگ و زبانهای باستانی ایران در دانشگاه تهران، به مدت دو سال در کشور ژاپن به سر می برد و در آنجا به پژوهش مشغول بود. پس از مرگ جانگداز دکتر احمد تفضّلی، استاد مسلّم این رشته در سال 1375 چشمها به دکتر رضائی باغ بیدی دوخته شده است تا جای خالی استاد دانشمند ما را پر کنند. ایشان نیز طی سالهای اخیر با آثار ارزشمند خود نشان داده است که پاسدار شایستۀ فرهنگ و زبانهای ایران است. پس از رفتن ایشان به مأموریت ژاپن و بازنشستگی-گویا اجباری- دکتر ژاله آموزگار و دکتر بدرالزمان قریب و دکتر محسن ابوالقاسمی، بیم آن می رفت که وزن علمی این گروه پایین آید، اما خوشبختانه، دکتر رضائی باغ بیدی به سرِ کار خود بازگشته و اندکی از نگرانیها کاسته شده است. ایشان همچنین به تازگی مسئولیت بخش ریشه شناسی گروه فرهنگ نویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی را نیز بر عهده گرفته اند. ره آورد سفر او از ژاپن کتاب پرمایه ای است با عنوان تاریخ زبانهای ایرانی که در اینجا آن را به اختصار معرفی می کنیم. ایشان نوید دادند که مطالعات او دربارۀ دینکرد چهارم -که از متون دشوار پهلوی است- نیزبه پایان رسیده است. امیدواریم هرچه زودتر شاهد انتشار این کتاب نیز باشیم.
تاریخ زبانهای ایرانی، دکتر حسن رضائی باغبیدی، اوساکای ژاپن، مرکز پژوهش زبانهای دنیا، دانشگاه اوساکا، ژانویۀ 2009، 216صفحه.
از زمانی که سر ویلیام جونزِ انگلیسی در سخنرانی معروف خود در انجمن سلطنتی آسیایی کلکته در 1786م خویشاوندی زبان سنسکریت را با ژرمنی و یونانی و لاتینی به اثبات رساند و مؤفق به کشف خانوادۀ بزرگ زبانهای هند و اروپایی شد، تا کنون چندین کتاب دربارۀ خانوادۀ زبانهای هند و اروپایی تألیف شده است. طبعاً زبانهای هند و ایرانی و آثار بازمانده به این زبانها، تأثیر بهسزایی در شناخت این خویشاوندی داشته و دارند. برخی ازپژوهشهای غربیان دربارۀ زبانهای ایرانی به زبان فارسی نیز ترجمه شدهاند که از آن جملهاند: مقدّمۀ فقه اللغۀ ایرانی از اُرانسکی(ترجمۀ کریم کشاورز)، کتاب دیگری از همین نویسنده با عنوان زبانهای ایرانی(ترجمۀ دکترعلیاشرف صادقی) و راهنمای زبانهای ایرانی(گروهی از ایرانشناسان، زیر نظر پروفسور رودیگر اشمیت). کتاب اخیر، به قلم گروهی از مترجمان و زیر نظر دکتر رضائی باغبیدی به فارسی ترجمه و در دو جلد در سال 1382 از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است. همچنین کتابهایی نیز به قلم استادان ایرانی دراینباره منتشر شده است که از آن جملهاند: تاریخ زبان فارسی دکتر خانلری و تاریخ زبان فارسی دکتر ابوالقاسمی.
کتاب تاریخ زبانهای ایرانی تازهترین پژوهش درزمینۀ این موضوع است که مؤلّف طی دو سالی که در ژاپن مشغول پژوهش بوده، نوشته است. دکتر رضائی باغبیدی در پیشگفتار کوتاه خود مینویسد: «همۀ تلاش خود را به کار برده تا در این کتاب تصویری کلی، اما دقیق از تاریخ زبانهای ایرانی و ساخت دستوری آنها در اختیار خواننده قرار دهد.» نکتۀ جالب توجّه دربارۀ این اثر این است که مؤلف با احاطۀ کمنظیر به آثار تألیف یافته در باب این موضوع به زبانهای اروپایی، از غالب آنها در پژوهش خود بهره برده است و فهرست این آثار و اطلاعات کتابشناختی آنها در پایان کتاب، مرجع بسیار خوبی برای محققانی است که میخواهند در این زمینه پژوهش کنند؛ نیز این کتاب حاوی جدیدترین نظریات ایرانشناسان دربارۀ زبانهای ایرانی و بررسی انتقادی این نظریات است. یکی از دشواریهای اساسی در مطالعات مربوط به این رشته – که شاید ساده جلوه کند – اصطلاحات مختلفی است که از قرن هجدهم برای خانوادۀ این زبانها، بهویژه اصطلاح آریایی وضع شده است. رضائی باغبیدی در فصل دوم کتاب با عنوان زبانهای آریائی بر اساس تازهترین پژوهشها این اصطلاحات را شرح میدهد و تقسیمبندیهای جدیدی از این زبانها عرضه میکند. در آغاز نخست این نکته را روشن میکند که اصطلاح زبانهای آریایی در برخی منابع قرن نوزدهم و حتی در برخی پژوهشهای جدید ایرانیان به غلط برای خانوادۀ بزرگ هند و اروپایی به کار رفته است. زبانهای آریایی شاخهای از خانوادۀ بزرگ زبانهای هند و اروپایی را تشکیل میدهند و همۀ زبانهای آریایی بازماندۀ زبانی باستانی هستند که میتوان آن را آریایی آغازین نام نهاد. آریایی آغازین زبان گروهی از مهاجران هند و اروپایی بود که در هزارۀ سوم پیش از میلاد در دشتهای آسیای مرکزی اقامت گزیدند. آریاییان پس از حدود 1900ق.م به دو گروه بزرگ «هند و آریایی» و «ایرانی»تقسیم شدند. دستهای از هند و آریاییان در آسیای صغیر و بینالنهرین ساکن شدند و کشفیات اخیر زبانشناختی احتمال وجود دستهای دیگر از آنها را در شمال دریای سیاه نیز تقویت کرده است، ولی هستۀ اصلی این قوم در فاصلۀ سالهای 1700 و 1200 ق.م به شبه قارّۀ هند رفتند. اقوام ایرانی نیز در اواخر هزارۀ دوم و اوایل هزارۀ نخست قبل از میلاد به ایران آمدند. در بارۀ زبانهای این اقوام چنین آمده است که زبان آریایی آغازین نخست به دو شاخۀ نورستانی آغازین و هند و ایرانی آغازین تقسیم شد و زبان هند و ایرانی آغازین نیز مادر همۀ زبانهای ایرانی، «هند و آریایی» و دَردی بوده است.
در فصل سوم دربارۀ زبان ایرانی آغازین بحث شده است. این زبان در واقع مادر همۀ زبانهایی است که تحت عنوان زبانهای ایرانی باستان، زبانهای ایرانی میانه و زبانهای ایرانی نو میشناسیم. در فصلهای بعدی کتاب اطلاعات ارزشمندی دربارۀ این زبانها و آثار بازمانده از آنها ارائه شده است. گذشته از پژوهشهای اروپاییان، استفادۀ مؤلف از نوشتههای جدید کشف شده به زبانهای ایرانی(از جمله اسناد و مدارک جدید به دست آمده از زبان بلخی)، از امتیازات مهم کتاب مورد بحث است. امیدواریم آقای دکتر رضائی باغبیدی این کتاب را که شایسته است دانشجویان از آن به عنوان کتاب درسی نیک بهره ببرند، بهزودی در ایران نیز منتشر کنند.
از زمانی که سر ویلیام جونزِ انگلیسی در سخنرانی معروف خود در انجمن سلطنتی آسیایی کلکته در 1786م خویشاوندی زبان سنسکریت را با ژرمنی و یونانی و لاتینی به اثبات رساند و مؤفق به کشف خانوادۀ بزرگ زبانهای هند و اروپایی شد، تا کنون چندین کتاب دربارۀ خانوادۀ زبانهای هند و اروپایی تألیف شده است. طبعاً زبانهای هند و ایرانی و آثار بازمانده به این زبانها، تأثیر بهسزایی در شناخت این خویشاوندی داشته و دارند. برخی ازپژوهشهای غربیان دربارۀ زبانهای ایرانی به زبان فارسی نیز ترجمه شدهاند که از آن جملهاند: مقدّمۀ فقه اللغۀ ایرانی از اُرانسکی(ترجمۀ کریم کشاورز)، کتاب دیگری از همین نویسنده با عنوان زبانهای ایرانی(ترجمۀ دکترعلیاشرف صادقی) و راهنمای زبانهای ایرانی(گروهی از ایرانشناسان، زیر نظر پروفسور رودیگر اشمیت). کتاب اخیر، به قلم گروهی از مترجمان و زیر نظر دکتر رضائی باغبیدی به فارسی ترجمه و در دو جلد در سال 1382 از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است. همچنین کتابهایی نیز به قلم استادان ایرانی دراینباره منتشر شده است که از آن جملهاند: تاریخ زبان فارسی دکتر خانلری و تاریخ زبان فارسی دکتر ابوالقاسمی.
کتاب تاریخ زبانهای ایرانی تازهترین پژوهش درزمینۀ این موضوع است که مؤلّف طی دو سالی که در ژاپن مشغول پژوهش بوده، نوشته است. دکتر رضائی باغبیدی در پیشگفتار کوتاه خود مینویسد: «همۀ تلاش خود را به کار برده تا در این کتاب تصویری کلی، اما دقیق از تاریخ زبانهای ایرانی و ساخت دستوری آنها در اختیار خواننده قرار دهد.» نکتۀ جالب توجّه دربارۀ این اثر این است که مؤلف با احاطۀ کمنظیر به آثار تألیف یافته در باب این موضوع به زبانهای اروپایی، از غالب آنها در پژوهش خود بهره برده است و فهرست این آثار و اطلاعات کتابشناختی آنها در پایان کتاب، مرجع بسیار خوبی برای محققانی است که میخواهند در این زمینه پژوهش کنند؛ نیز این کتاب حاوی جدیدترین نظریات ایرانشناسان دربارۀ زبانهای ایرانی و بررسی انتقادی این نظریات است. یکی از دشواریهای اساسی در مطالعات مربوط به این رشته – که شاید ساده جلوه کند – اصطلاحات مختلفی است که از قرن هجدهم برای خانوادۀ این زبانها، بهویژه اصطلاح آریایی وضع شده است. رضائی باغبیدی در فصل دوم کتاب با عنوان زبانهای آریائی بر اساس تازهترین پژوهشها این اصطلاحات را شرح میدهد و تقسیمبندیهای جدیدی از این زبانها عرضه میکند. در آغاز نخست این نکته را روشن میکند که اصطلاح زبانهای آریایی در برخی منابع قرن نوزدهم و حتی در برخی پژوهشهای جدید ایرانیان به غلط برای خانوادۀ بزرگ هند و اروپایی به کار رفته است. زبانهای آریایی شاخهای از خانوادۀ بزرگ زبانهای هند و اروپایی را تشکیل میدهند و همۀ زبانهای آریایی بازماندۀ زبانی باستانی هستند که میتوان آن را آریایی آغازین نام نهاد. آریایی آغازین زبان گروهی از مهاجران هند و اروپایی بود که در هزارۀ سوم پیش از میلاد در دشتهای آسیای مرکزی اقامت گزیدند. آریاییان پس از حدود 1900ق.م به دو گروه بزرگ «هند و آریایی» و «ایرانی»تقسیم شدند. دستهای از هند و آریاییان در آسیای صغیر و بینالنهرین ساکن شدند و کشفیات اخیر زبانشناختی احتمال وجود دستهای دیگر از آنها را در شمال دریای سیاه نیز تقویت کرده است، ولی هستۀ اصلی این قوم در فاصلۀ سالهای 1700 و 1200 ق.م به شبه قارّۀ هند رفتند. اقوام ایرانی نیز در اواخر هزارۀ دوم و اوایل هزارۀ نخست قبل از میلاد به ایران آمدند. در بارۀ زبانهای این اقوام چنین آمده است که زبان آریایی آغازین نخست به دو شاخۀ نورستانی آغازین و هند و ایرانی آغازین تقسیم شد و زبان هند و ایرانی آغازین نیز مادر همۀ زبانهای ایرانی، «هند و آریایی» و دَردی بوده است.
در فصل سوم دربارۀ زبان ایرانی آغازین بحث شده است. این زبان در واقع مادر همۀ زبانهایی است که تحت عنوان زبانهای ایرانی باستان، زبانهای ایرانی میانه و زبانهای ایرانی نو میشناسیم. در فصلهای بعدی کتاب اطلاعات ارزشمندی دربارۀ این زبانها و آثار بازمانده از آنها ارائه شده است. گذشته از پژوهشهای اروپاییان، استفادۀ مؤلف از نوشتههای جدید کشف شده به زبانهای ایرانی(از جمله اسناد و مدارک جدید به دست آمده از زبان بلخی)، از امتیازات مهم کتاب مورد بحث است. امیدواریم آقای دکتر رضائی باغبیدی این کتاب را که شایسته است دانشجویان از آن به عنوان کتاب درسی نیک بهره ببرند، بهزودی در ایران نیز منتشر کنند.
ابوالفضل خطیبی
فرهنگستان زبان و ادب فارسی 20 خردادماه 1388
0 نظر :: تاریخ زبانهای ایرانی، نوشتۀ دکتر حسن رضائی باغ بیدی
ارسال یک نظر