جشن رونمایی شاهنامه به تصحیح دکتر جلال خالقی مطلق


ابوالفضل خطيبي

در روز نوزدهم تيرماه 1386 ساعت 5 تا 7 بعدازظهر در مركز دايرةالمعارف بزرگ اسلامي كه ظاهراً از اين پس بر آن است تا فعاليت‌هاي خود را زير نام مركز پژوهش‌هاي ايراني و اسلامي ادامه دهد، جشن باشكوهي به مناسبت انتشار شاهنامه به تصحيح دكتر جلال خالقي مطلق از سوي اين مركز برگزار و از اين تصحيح عالي‌قدر رونمايي شد. دكتر خالقي مطلق متولد 1316 هجري شمسي است. او پس‌از اتمام دوره دبيرستان به آلمان عزيمت كرد و از دانشگاه هامبورگ در رشتة شرق‌شناسي مدرك دكتري گرفت و در همين دانشگاه به تدريس پرداخت تا اينكه سال گذشته بازنشسته شد. او از سال 1349/1970 تحقيقات خود را براي تصحيح انتقادي شاهنامه آغاز كرد. او ازميان بيش‌از هزار نسخه از شاهنامه كه در كتابخانه‌ها و موزه‌هاي كشورهاي مختلف جهان نگهداري مي‌شود، حدود 50 نسخه را انتخاب و كپي يا ميكروفيلم آن‌ها را با هزينة شخصي خود فراهم كرد. او طي ده سال تا 1359/1980 م به بررسي اين نسخه‌ها پرداخت و سرانجام از ميان آن‌ها 16 نسخه را براي تصحيح برگزيد و از 1359/1980 م كار تصحيح را آغاز كرد. نخستين دفتر از اين تصحيح در 1366/1987، دومين در 1369/1990، سومين در 1371/1992، چهارمين در 1373/1994، و پنجمين دفتر در 1375/1997 از سوي بنياد ميراث ايران (برخي دفترها با همكاري انتشارات مزدا) در كاليفرنيا و نيويورك انتشار يافت. دفتر يكم و دوم اين تصحيح به ترتيب در سال‌هاي 1368 و 1371 از سوي انتشارات روزبهان به صورت افست همراه با مجلدي با عنوان «گفتاري در شيوة تصحيح و معرفي دست‌نويس‌ها» به قلم مصحح، به ضميمة دفتر يكم در تهران منتشر شد.
دكتر خالقي در 1374 به خاطر هراسي كه از به پايان نرسيدن اين تصحيح داشت، از دكتر محمود اميدسالار، شاهنامه‌شناسي كه در كتابخانة دانشگاه ايالتي كاليفرنيا به كار اشتغال داشت براي تصحيح دفتر ششم ياري طلبيد. دكتر اميدسالار زير نظر خود دكتر خالقي به تصحيح اين دفتر پرداخت تا اينكه اين تصحيح مشترك در سال 1384/2005 در نيويورك منتشر شد. پيش از انتشار اين دفتر، دكتر خالقي در 1380/2002، در نامه‌اي تصحيح دفتر هفتم را به نگارنده واگذار كرد و از همان زمان برمبناي همان نسخه‌ها و به همان شيوة استاد، كار تصحيح را زير نظر ايشان آغاز كردم و پس از 6 سال كار شبانه‌روزي سال گذشته آن را به پايان بردم: يعني پس از سال 1380 دكتر اميدسالار و نگارنده هم‌زمان به تصحيح دفتر ششم و هفتم مي‌پرداختيم و در همان زمان خود دكتر خالقي نيز دفتر پاياني (هشتم) را تصحيح مي‌كردند، تا اينكه طي يك برنامة زمان‌بندي دقيق تصحيح سه دفتر پاياني يكي پس از ديگري به پايان رسيد و هم‌زمان دفتر به دفتر زير نظر نگارنده در تهران حروف‌چيني و نمونه‌خواني نيز مي‌شد. اكنون دو دفتر پاياني يعني هفتم و هشتم در نيويورك زير چاپ است و عن‌قريب است كه دفتر هفتم به چاپ برسد و تا يكي دو ماه ديگر دفتر هشتم نيز به چاپ خواهد رسيد. گذشته از تصحيح شاهنامه، دكتر خالقي يادداشت‌هاي خود را كه شرح بيت‌هاي دشوار شاهنامه و تحليل و تفسير داستان‌ها و دلايل ترجيح ضبط‌ها و بيت‌هاي متن است، منتشر كرده‌است. تاكنون دو بخش از يادداشت‌هاي شاهنامه در سه جلد به ترتيب در سال‌هاي 1380/2001 و 1385/2006 در همان انتشارات ميراث ايران به چاپ رسيده‌است. يادداشت‌هاي منتشرشده مشتمل است بر شرح دفترهاي يكم تا پنجم. همچنين شرح دفتر هشتم نيز كه بخش چهارم يادداشت‌ها است، زير چاپ است و تنها بخش سوم يادداشت‌ها كه شرح بيت‌هاي دفترهاي ششم و هفتم را دربر دارد، باقي مانده كه تا پايان سال جاري به زير چاپ مي‌رود. كل يادداشت‌هاي شاهنامه در 4 بخش سال آينده از سوي كانون فردوسي وابسته به مركز دايرةالمعارف بزرگ اسلامي يك‌جا منتشر خواهد شد. اما مركز دايرةالمعارف بزرگ اسلامي كل اين تصحيح يعني 8 دفتر را يك‌جا منتشر كرده‌است، بدين‌سان كه دفترهاي يكم تا پنجمِ چاپ آمريكا پس از تصحيح اغلاط چاپي و اعمال برخي اصلاحات جزئي مصحح افست شده‌اند و سه دفتر پاياني نيز از روي آخرين پرينت آن‌ها به چاپ رسيده‌اند كه تا يكي دو ماه ديگر در اختيار علاقه‌مندان قرار خواهد گرفت. دكتر خالقي بيش از 35 سال، يعني نيمي از عمر خود را با پشتكاري مثال‌زدني در كار تصحيح شاهنامه بوده، دكتر اميدسالار بيش از 10 سال براي تصحيح دفتر ششم و نگارنده 6 سال براي تصحيح دفتر هفتم وقت گذاشته‌ايم، بنابراين، تصحيح انتقادي شاهنامه بيش‌از نيم قرن زمان برده‌است. علاقه‌مندان و پژوهندگان شاهنامه نيك آگاهند كه تصحيح شناسنامة ملي ما تا چه اندازه حساس و ظريف و دشوار و مشقت‌بار است و دكتر خالقي بارها و بارها گفته و نوشته‌است كه هدف او از اين كار اداي ديني بوده‌است به فردوسي شاعر بزرگ ايرانيان و طي اين سال‌هاي طولاني هفته‌اي هفت روز و روزي ده ساعت آدينه و عيد و عزا كار مي‌كرده و اين كار مداوم و طولاني براي او خستگي و بيماري آورده‌است و محروميت، درميان خانواده زيستن و خانواده را نديدن و بچه‌ها را نديدن، ولي در عين حال شاهنامه نوشداروي او بود و نشئة زندگي او. براي نگارنده نيز كه سهم كوچكي در اين تصحيح داشته‌است، همين بس كه افتخار همكاري با بزرگمرد عرصة شاهنامه‌شناسي سرمستش مي‌كند.
آن روز جمع كثيري از نويسندگان، شعرا و محققان و استادان طراز اول كشور از دكتر شفيعي كدكني، هوشنگ ابتهاج، دكتر علي‌نقي منزوي، دكتر بدرالزّمان قريب، استاد اسماعيل سعادت گرفته تا دكتر ژاله آموزگار و دكتر علي‌اشرف صادقي، استاد ايرج افشار، دكتر مهدي محقق و علي بلوك‌باشي و كاميار عابدي حضور داشته‌اند. مراسم با سخنان علي دهباشي سردبير مجلة بخارا و دبير جلسه آغاز شد. او گفت شاهنامه از اركان استوار هويت تاريخي و فرهنگي اقوام ايراني است و بهترين و نامورترين ويرايش شاهنامه به ديدة برجسته‌ترين محققان و شاهنامه‌شناسان، متني است كه دكتر جلال خالقي مطلق فراهم آورده‌است و پس از آن آقاي محمدكاظم موسوي بجنوردي رئيس فرهيختة مركز دايرةالمعارف بزرگ اسلامي نويد داد كه به زودي 8 دفتر شاهنامه به صورتي وزين و آبرومند در اختيار علاقه‌مندان قرار مي‌گيرد. آقاي بجنوردي گفت امروز روزِ دكتر خالقي است و از اين افراد هرچه بيشتر تجليل كنيم خرد و توانايي خود را نشان داده‌ايم. ايشان از تأسيس كانون فردوسي به رياست دكتر خالقي مطلق وابسته به مركز دايرةالمعارف بزرگ اسلامي خبر داد كه قرار است به زودي فعاليت‌هاي خود را آغاز كند. پس از آن استاد ايرج افشار به ايراد سخنراني پرداخت. افشار گفت: شاهنامه آخرش خوش بود كه يك ايراني كاردان تصحيح آن را بر اسلوب و آداب استوار پيش برد و متني را در اختيار گذارد كه برجسته‌ترين است از ميان ديگر چاپ‌ها. به گفتة افشار براي نزديك‌تر شدن به متن اصلي شاهنامه دو راه وجود دارد: يكي يافتن دست‌نويس‌هاي كهن‌تر و معتبرتر كه بيشتر كار بخت و اتفاق است تا كوشش و جستجو و ديگر تصحيح متن است به روش علمي ـ انتقادي و تحقيق ويژه دربارة متن. پس با بهره‌گيري از نتيجة چنين بررسي‌ها مي‌توان متني تهيه كرد كه اعتبار يك دست‌نويس متوسط از اواخر سدة پنجم هجري را داشته‌باشد. چنين متني حدود نود درصد با متن اصلي مي‌خواند و بيش از آن نيز نمي‌توان به متن اصلي نزديك‌تر شد.
دكتر علي‌اشرف صادقي، عضو پيوستة فرهنگستان زبان و ادب فارسي ديگر سخنران اين مراسم بود كه دربارة ويژگي‌هاي بي‌نظير تصحيح دكتر خالقي درميان ديگر تصحيحات شاهنامه به تفصيل سخن گفت. او به ويژه بر اين نكته تأكيد كرد كه در تصحيح دكتر خالقي نسخه‌بدل‌ها و همخواني و ناهمخواني آن‌ها دقيقاً ضبط شده و بدين طريق محققان مي‌توانند كار مصحح را داوري كنند. دكتر صادقي با ذكر شواهدي از قدمت و اعتبار نسخة فلورانس كه در نيمة اول شاهنامه نسخة اساس دكتر خالقي بوده‌است، سخن گفت. همچنين با اشاره به دو مقالة نگارندة اين سطور دربارة نسخه‌هاي فلورانس 614 و لندن 675 كه اصالت اولي و ماهيت واقعي دومي را نشان داده بودم، گوشزد كرد كه برخي با داوري‌هاي غيرعلمي كوشيدند نسخة اساس دكتر خالقي را مخدوش جلوه دهند.
سخنران پاياني اين مراسم دكتر جلال خالقي مطلق بود كه نخست از سرگذشت اين تصحيح سخن گفت. او با اشاره به جمله‌اي از ويلي بران، صدر اعظم اسبق آلمان كه گفته‌بود آن را بر مزارش بنگارند، گفت: «ما سعي خود را كرده‌ايم» و بر كار خود آن اطمينان را هم نداريم كه بگوييم كار آخرين است. خالقي بر اين نكته تأكيد كرد كه نقدهايي كه بر اين تصحيح نوشته مي‌شوند، بايد دو شرط داشته‌باشند: يكي اينكه ناقد كارشناس باشد و ديگر اينكه منصف و بي‌طرف باشد و اين شرط دوم مهم‌تر است. خالقي با اشاره به اين نكته كه همة ما مديون فردوسي هستيم به قرائت بيتي از شاهنامه پرداخت و گفت كه شايسته است همة ايرانيان و دولت‌مردان اين بيت را قاب بگيرند و آن را به ديوار اتاق خود بياويزند:
زن و كودك و بوم ايرانيان
به انديشة بد منه در ميان

شاهنامه‌خواني امير صادقي كه حاضران را به وجد آورده‌بود، پايان‌بخش اين مراسم بود. پس از آن دكتر خالقي دفتر يكم شاهنامه را كه نخستين كتاب از سلسله كتاب‌هايي است كه قرار است از سوي كانون فردوسي وابسته به مركز دايرةالمعارف بزرگ اسلامي منتشر شود، به رسم يادبود امضا كردند.

چند نكته دربارة اهميت تصحيح دكتر خالقي مطلق:
1ـ فن تصحيح انتقادي متون قديمي يا Critical edition رهاورد مغرب‌زمين است. در گذشته امّهات متون فارسي را دانشمندان غربي ازجمله، نيكلسون هلموت ريتّر، لسترنج، ي.ا. برتلس به همان شيوه تصحيح كردند. بعدها ايرانيان و در رأس آنان علامه محمد قزويني با فراگرفتن اين فن، دست به تصحيح متون فارسي زدند و تصحيحات معتبري از اين متون منتشر كردند، تا آنجا كه امروزه تصحيح متون فارسي برخلاف گذشته تقريباً در انحصار مصححان ايراني درآمده‌است. از سوي ديگر در گذشتة نه چندان دور پژوهش‌هاي جدي ايران‌شناسي تا حدي منحصر به محققان اروپايي و آمريكايي بود و ايشان نقش اصلي در پيشبرد اين گونه تحقيقات داشتند. اما در چند دهة اخير در عرصه‌هاي گوناگونِ ايران‌شناسي، تحقيقات جدي ايرانيانِ دانشمند را در داخل و خارج ايران به هيچ روي نمي‌توان ناديده گرفت و آثار محققانة آنان به ويژه در معتبرترين نشريه‌ها و دانشنامه‌هاي چاپِ خارج كشور از تحولي مهم در اين زمينه نشان دارد. اين تحول خاصه در زمينة شاهنامه‌شناسي بارزتر و نمايان‌تر است، تا آنجا كه به جرئت مي‌توان گفت در سه چهار دهة اخير شاهنامه‌شناسانِ ايراني در پيشبرد شاهنامه‌شناسي، چه در زمينة تحقيقات و چه در تصحيح متن، نقش اصلي و كليدي داشته‌اند. مثلاً در زمينة زندگاني فردوسي مهمترين و معتبرترين آثار از آن ايرانيان است: يكي كتاب فردوسي: زندگي‌نامة تحليلي (Ferdowsi:A Critical Biography) به انگليسي از زنده‌ياد عليرضا شاپور شهبازي كه در هاروارد به چاپ رسيده و ديگري فردوسي، نوشتة زنده‌باد محمدامين رياحي (طرح نو، 1378). در زمينة تحقيقات شاهنامه‌شناسي نيز وضع به همين گونه است و معتبرترين تحقيقات به قلم ايرانيان كه دكتر خالقي مطلق در رأس آنها است، انتشار يافته‌است.
پس از انتشار دفتر يكم شاهنامه به تصحيح خالقي مطلق در آمريكا، محققان ايراني و غيرايراني خارج از ايران از همان آغاز متوجه اهميت بي‌چون و چراي اين تصحيح شدند. با اينكه طي ساليان نسبتاً طولاني از 1366 تا امروز يعني 21 سال اين تصحيح جلد به جلد منتشر شده است، مانع از آن نشد كه جلدهاي منتشر شده به صورت ناقص مرجع تحقيقات قرار نگيرد. برعكس طي اين سال‌ها غالب قريب به اتفاق محققان در استفاده از شاهنامه، به تصحيح دكتر خالقي استناد مي‌كردند و مي‌كنند و در مورد جلدهاي ديگر از اين تصحيح كه به چاپ نرسيده‌بوده، از چاپ‌هاي ديگر مثل ژول‌مول يا مسكو بهره مي‌برده و مي‌برند. اما در ايران وضع به گونه‌اي ديگر بود. از آنجا كه اين تصحيح در داخل ايران كمتر در دسترس اهل تحقيق قرار مي‌گرفت، كمتر شناخته شده بود. از سوي ديگر با انتشار نخستين دفتر از اين تصحيح، نقدي سراپا مغرضانه بر آن نوشته شد و گذشته از اين ـ چنان‌كه دكتر صادقي در سخنراني خود اشاره كردند ـ گروهي با دلايل غيرعلمي و شواهد ناكافي نسخة اساس اين تصحيح را نيز مخدوش جلوه دادند. نكتة جالب اينجاست كه طي سال‌هاي متمادي حتي يك نقد بر چاپ‌هاي معروف شاهنامه ازجمله ژول‌مول و مسكو نوشته نشد، ولي از همان آغاز انتشار دفتر يكم تصحيح دكتر خالقي تا امروز نقدهاي متعددي بر آن نوشته شده است. البته نگارش اين نقدها به خودي خود اهميت بي چون و چراي اين تصحيح را نشان مي‌دهد. خوشبختانه در سال‌هاي اخير با انتشار تحقيقات علمي درباره نسخة فلورانس چه از نظر نسخه‌شناسي و چه از نظر متن‌شناسي به ويژه در مجلة نامة بهارستان، شبهه‌هايي كه در گذشته در مورد اين نسخه، به ناحق رواج يافته‌بود، زدوده و به نوعي از اين نسخه اعادة حيثيت شده است. به هر روي، چنين مي‌نمايد كه نسخة فلورانس چوب خالقي مطلق را نوش جان كرده‌باشد؛ بدين‌معني كه اگر خالقي براي نخستين بار اين نسخه را اساس تصحيح خود قرار نمي‌داد، شايد هيچ‌گاه بحثي دربارة مخدوش بودن تاريخ و محتواي اين نسخه مطرح نمي‌شد. اين مطالب مقدمه‌اي بود بر اين نكتة اساسي كه امروزه تصحيح شاهنامه از انحصار ايران‌شناسان اروپايي و آمريكايي به كلي خارج شده و اين تصحيح بي‌گمان مرجع تحقيقات ايران‌شناسي قرار خواهد گرفت. نكتة مهم اينجاست كه چنان‌كه استاد ايرج افشار در سخنراني خود خاطرنشان ساخت، يك ايراني اين افتخار را خلق كرد و منشأ جبهه‌گيري‌ها و دشمني‌ها در برابر اين تصحيح و نسخة اساس آن نيز عمدتاً همين است. شايد اگر چنين تصحيحي را يك ايران‌شناس فرانسوي يا روسي منتشر مي‌كرد به اين تصحيح و نسخة اساس آن چنين جفا نمي‌رفت.
2ـ تصحيح دكتر خالقي داراي ويژگي‌هاي بارزي است كه آن را از تصحيحات ديگر كاملاً متمايز مي‌كند، به شرح زير:
الف) بررسي و ارزيابي حدود 50 نسخة شاهنامه و انتشار نتايج اين بررسي‌ها در مقاله‌هاي متعدد و سرانجام گزينش 16 نسخه از كهن‌ترين و معتبرترين آن‌ها براي تصحيح. اهميت اين تصحيح از اين نظر، آنجا مشخص مي‌شود كه محقق شاهنامه، چاپ معروف مسكو را در نظر آورد كه 4 تا 5 نسخه را، آن هم بدون ارزيابي اوليه، مبناي تصحيح قرار داده‌اند. در جلد اول چاپ مسكو از 4 نسخة مبناي تصحيح، 3 نسخه در كتابخانة شهر لينگراد نگهداري مي‌شد. در حالي كه در همان زمان نسخه‌هاي قديم‌تر و معتبرتر در كتابخانه‌هاي مختلف جهان محفوظ بود.
ب) انتخاب كهن‌ترين و معتبرترين نسخة نويافتة فلورانس مورخ 614 هـ . ق در حكم نسخة اساس براي نخستين‌بار.
ج) بكارگيري اصول علمي تصحيح متن به‌ويژه اصلِ «ضبط دشوارتر برتر است». خالقي مطلق با بهره‌گيريِ عيني و محتاطانه از اين اصل برخلاف برخي مصححان پيشين از نسخة اساس، كوركورانه پيروي نكرده‌است.
د) استفادة كامل از ترجمة عربي بنداري از شاهنامه (متن ترجمه از دفتر دوم به طور كامل ثبت شده‌است). از آنجا كه نسخة در دست بنداري متعلق به قرن ششم هجري و از همة نسخه‌هاي موجود شاهنامه كهن‌تر بوده، در بسياري موارد مصحح را در دست‌يابي به ضبط اصلي ياري رسانده‌است.
هـ) پيروي از شيوه‌اي علمي و ساده در ثبت نسخه‌بدل‌ها. چنانكه خواننده با نگاهي به زير صفحات به آساني مي‌تواند نه تنها به ناهمخواني ضبط‌ها، كه به همخواني آن‌ها نيز پي ببرد. اين شيوة دقيق ثبت نسخه‌بدل‌ها كه حتي بي‌نقطگي حروف نيز ثبت شده، براي نخستين بار در اين تصحيح به كار گرفته شده است.
و) اتّخاذ روش تحقيقي و استفادة منطقي از منابع جنبي در تصحيح متن. مهمترين اين منابع عبارتند از: آثار تاريخي فارسي و عربي كه سرچشمة اخبار آن‌ها مانند شاهنامه به خداي‌نامة پهلوي مي‌رسد (مانند تاريخ طبري، اخبارالطوال دينوري، نهايةالارب و جز آنها)، متون فارسي قديمي كه در آن‌ها ابياتي از شاهنامه نقل شده‌است (مانند راحةالصدور، فرائدالسلوك، لغت فرس و جز آن‌ها) و برخي متون پهلوي.
ز) انتشار يادداشت‌هاي توضيحي در دفترهاي جداگانه، شامل شرح لغات و اصطلاحات و نكات دستوري بيت‌ها و به‌ويژه علت ترجيح قرائتي بر قرائت ديگر و سبب الحاقي بودن يا نبودنِ بيت يا بيت‌هايي. و اين براي نخستين بار است كه خودِ مصحح به تفصيل بيت‌هاي مصحَّح خود را شرح كرده‌است.
ك) پيراستن شاهنامه از بسياري ابيات الحاقي به‌ويژه بيت‌هاي سخيف زن‌ستيزانه‌اي كه تاكنون سرودة فردوسي محسوب مي‌شده‌است.
با توجه به ويژگي‌هاي بالا هيچ محققي، ولو آنكه مخالف تصحيح دكتر خالقي باشد، بي‌نياز از اين تصحيح نيست، زيرا اگر هم ضبط متن را قبول نداشته‌باشد، مي‌تواند به انبوه نسخه‌بدل‌ها توجه و ضبط مختار خود را گزينش كند. در اينجا شايد بد نباشد مثالي بزنيم؛ در شمارة 29 نامة فرهنگستان، در مقاله‌اي با عنوان «كُندرو يا كَندرو؟» نويسنده با تأمّل در بيت زير از چاپ ژول مول:
دگر اندرو ديو بُد بدگمان تنش بر زمين و سرش بآسمان
مي‌نويسد: «در مصراع اول اندرو محرَّفِ كندرو/ گندرو، و شايد ضبط صحيح مصراع در نسخه‌هاي خطي به صورت: دگر كندرو ديو بُد بدگمان بوده‌است.» نظر نويسنده كاملاً درست است، ولي نكتة مهم اينجاست كه در جلد پنجم تصحيح خالقي (ص 33) كه در 1375 به چاپ رسيده، همين ضبط مختار نويسنده در چند نسخة مبناي تصحيح خالقي بوده و تصحيح او دقيقاً همان است كه نويسندة ما يازده سال بعد بدان رسيده‌است.
مراسم رونمايي تصحيح خالقي مطلق بازتاب خوبي در روزنامه‌ها و خبرگزاري‌ها يافت. وب‌گاه آتي‌بان سخن‌راني‌ها را به طور كامل منتشر كرد و خبرگزاري فارس نيز گزارش مفصلي از اين رويداد بزرگ فرهنگي و ادبي منتشر كرد و در روزهاي بعد با برجسته‌ترين شاهنامه‌شناسان داخلي دربارة اين تصحيح مصاحبه‌هايي ترتيب داد كه در نوع خود جالب و خواندني بود. در اينجا نظر هريك از شاهنامه‌شناسان داخلي و خارجي را در قالب يكي دو جمله كه بعضاً از خلال نقدهاي ايشان بر تصحيح خالقي گزينش شده‌اند، مي‌آوريم و سپس بحث خود را پي مي‌گيريم.
استاد ايرج افشار: يك ايراني كاردان متني را در اختيار گذارد كه برجسته‌ترين است از ميان ديگر چاپ‌ها و طبعي است ممتاز و عالي از شاهنامه.
[1]
دكتر علي‌اشرف صادقي: تصحيح دكتر خالقي كه با مقابله و سنجش قديم‌ترين و معتبرترين نسخه‌ها فراهم شده، دقيق‌ترين تصحيح انتقادي شاهنامه است و شايسته است محققان به جاي استفاده از چاپ‌هاي قديمي ژول مول و مسكو از اين تصحيح معتبر استفاده كنند.
[2]
دكتر سعيد حميديان: به اين تصحيح و كار بزرگ نظر كاملاً مثبتي دارم و معتبرترين چاپ شاهنامه را چاپ خالقي مي‌دانم. بعيد مي‌دانم كاري روي دست اين متن بيايد. با انتشار شاهنامة خالقي مطلق بنده چاپ خودم را كنار مي‌گذارم
[*] و اين تصحيح را اختيار مي‌كنم.[3]
دكتر محمدامين رياحي: بزرگترين كوشش دربارة شاهنامه و يكي از ارزنده‌ترين كارهاي علمي عصر ما تصحيح محققانة شاهنامه از جلال خالقي مطلق است. هيچ چاپ شاهنامه را با كار شگرف خالقي مطلق نمي‌توان سنجيد و با انتشار دورة كامل آن، مراجعه به چاپ‌هاي ديگر روا نخواهد بود.
[4]
دكتر محمد دبيرسياقي: كار خالقي كار عظيمي است و مي‌تواند براي تصحيح عالي شاهنامه به وسيلة يك جمع پايه قرار گيرد.
[5]
دكتر ميرجلال‌الدّين كزّازي: ويرايش خالقي جايگاه ويژه‌اي در ويرايش‌هاي شاهنامه دارد. كاري كه آقاي خالقي مطلق كرده‌است، شايستة ستايش است و بي‌گمان يكي از آبشخورها خواهد بود در زمينة پژوهش‌هاي شاهنامه‌شناختي.
[6]
دكتر جليل دوستخواه: تلاش پيگير و خستگي‌ناپذير براي بازشناخت سروده و نگاشتة شاعر در آستانة هزارة دوم زندگي فردوسي با چاپخشِ ويرايش تحقيقي اين متن به كوشش استاد جلال خالقي مطلق به نقطة عطفي رسيد كه نويدبخش دستاورد شايسته‌تري در دانش شاهنامه‌شناسي است و گامي است سزاوار در راه نزديك‌تر شدن به متن بنيادي شاهنامة فردوسي.
[7]
دكتر محمدجعفر ياحقي: به گمان من چاپ خالقي از شاهنامة فردوسي علاوه بر داشتن شيوة علمي و تكيه بر نسخه‌هاي معتبر كهن، عشق و اعتقاد سي و اند سالة مصحح را هم بر سر دارد. اگر چاپ خالقي يكجا منتشر مي‌شد و به آساني هم در ايران دست‌ياب مي‌بود، من ترديدي ندارم كه نه امروز بلكه از همان آغاز مطرح‌ترين چاپ شاهنامه مي‌بود و قاطبة شاهنامه‌پژوهان و حتي شاهنامه‌دوستان بر هر چاپي ترجيح مي‌دادند.
[8]
دكتر احسان يارشاطر: چاپ كنوني شاهنامة فردوسي كه نتيجة همت بلند و پژوهش ممتد دوست دانشمندم دكتر جلال خالقي مطلق است، چاپي است علمي و تحقيقي و متني است استوار و نزديك‌ترين متن به سخن فردوسي.
[9]
زنده‌ياد دكتر علي‌رضا شاپور شهبازي: خدمت ذي‌قيمت استاد گرانقدر دكتر جلال خالقي مطلق در تصحيح انتقادي شاهنامه همة دوستداران فردوسي و فرهنگ ايراني را تا ابد مديون او ساخته است و دقت و دانش و پشتكار اين مصحح فرزانه باعث شده كه متن شاهنامه به صورت پاكيزه و قابل اطمينان انتشار يابد.
[10]
دكتر جلال متيني: هرگاه به يكي از دفترهاي شاهنامة تصحيح دكتر خالقي مطلق و يا به يكي از بخش‌هاي يادداشت‌هاي شاهنامة تأليف وي مراجعه مي‌كنم به دقت دكتر خالقي آفرين‌ها مي‌گويم كه يك تنه در خارج از ايران براي نخستين بار كار تصحيح انتقادي شاهنامه را با مراجعه به دستنويس‌هاي متعدد شاهنامه و با وسواس كامل به سامان رسانيده است.
[11]
پروفسور ويليام ل. هانوي (William L.Hanaway)، استاد دانشگاه پنسيلوانيا: ما در زمانه‌اي زندگي مي‌كنيم كه مطالعات شاهنامه‌شناختي نيك شكوفا شده است و برجسته‌ترين نمونة اين شكوفايي متن انتقادي شاهنامه است كه به كوشش پروفسور جلال خالقي مطلق انتشار يافته است.
[12]
پروفسور جروم و. كلينتون (Grome W.Clinton): بايد سپاسگزار دكتر خالقي مطلق باشيم كه تنها و بدون پشتيباني هيچ مؤسسه‌اي تصحيح اعجاب‌انگيزي از شاهنامه، آن‌گونه كه از قلم فردوسي تراوش كرده، در اختيار ما قرار داده است.
[13]
پروفسور ديك ديويس (Dick Davis)، استاد دانشگاه اوهايو: استفاده از نسخة گرانقدر فلورانس و دقت نظر پروفسور خالقي مطلق در تصحيح متن شاهنامه، همراه با عرضة انبوه اعجاب‌انگيز نسخه‌بدل‌ها، سبب شده‌است تا تصحيح او به بهترين تصحيحات موجود شاهنامه بدل شود، و به احتمال قريب به يقين تا ساليان سال نيز همين منزلت عالي را حفظ خواهد كرد.
[14]
پروفسور فرانسوا دوبلوا (Francois de Blois): پژوهش علمي اساسي دربارة فردوسي هنوز همان‌هاست كه نولدكه و تقي‌زاده انجام داده‌اند. طرح جديد نخستين طبع انتقادي شاهنامه به معني درست توسط جلال خالقي مطلق نويد مي‌دهد كه تحقيقات دربارة شاهنامه را بر اساس كاملاً جديدي قرار دهد و آنچه را تاكنون دربارة شاهنامه نوشته شده است كهنه كند.
[15]

اكنون مي‌رسيم به نظر مخالفان. ازميان شاهنامه‌شناساني كه گفتيم خبرگزاري فارس دربارة تصحيح خالقي با آنان مصاحبه كرده‌بود، تنها يكي نظرات كاملاً مخالف ابراز داشته كه در زير به آن‌ها اشاره مي‌شود و توضيحات نگارنده نيز بلافاصله مي‌آيد.
دكتر مهدي قريب: نسخة اساس متن شاهنامه خالقي مطلق چون براساس نسخة فلورانس است داراي دوگانگي است، طوري كه نيمة اول بر پاية يك نسخه و نيمة دوم بر پايه نسخه‌اي ديگر تصحيح شده‌است.
[16]
ابوالفضل خطيبي مي‌گويد: پس چه بايد كرد؟ اگر دست قضا نيمي از نسخة فلورانس را براي ما باقي گذاشته‌است، براي آنكه وحدت متن به هم نخورد، اصول قطعي تصحيح انتقادي را زير پا بگذاريم و همين نيمه را هم ناديده انگاريم؟ مثلاً اگر يك آدم يك چشمش را از دست داده، ولي چشم ديگرش نه تنها سالم است، بلكه بهتر از چشم ديگران مي‌بيند، به خاطر از بين بردن دوگانگي، چشم سالمش را هم كور كنيم؟ مصحح با مقابلة نسخه‌ها مي‌كوشد به اصل شاهنامه نزديك شود، نه آنكه وحدت نسخه‌اي را حفظ كند. از آنجا كه نسخه‌اي قديمي نزديك به عصر فردوسي در دست نيست، نمي‌توان به قديمي‌ترين نسخه صددرصد اعتماد كرد و ضبط‌هاي آن را بي چون و چرا به متن برد. به نظر نگارنده حتي اگر نسخه‌اي از شاهنامه متعلق به قرن پنجم يا ششم هجري كه تنها يك داستان را در بر داشته‌باشد، هنگام تصحيح آن داستان، آن نسخه بايد در حكم نسخة اساس در نظر گرفته شود.
دكتر مهدي قريب: نسخة فلورانس نسخة مشكوكي است. انجامة نسخه و كتيبة نسخه دست خورده‌است. متن نسخه به لحاظ سبك‌شناسي شاهنامه و... مشكوك است. يعني واژه‌ها و اصطلاحاتي آمده كه اين‌ها معمولاً در نسخه‌هاي قرن دهم به بعد وجود دارد.
ابوالفضل خطيبي در مقالة مفصلي به نقد نظراتي كه تاكنون دربارة اين نسخه ابراز شده، پرداخته و جفايي كه بر اين نسخه رفته، شرح داده‌است («اصالت كهن‌ترين نسخة شاهنامه»، برگزيدة مقاله‌هاي نشر دانش دربارة شاهنامه، ص 95 – 69). هنگامي كه قرار باشد صداي نسخه‌شناسان بزرگي چون ايرج افشار كه هيچ‌كس در دقت نظر و تخصص ايشان ترديد ندارد و نيز آيدين آغداشلو كه عمري در تحقيق و مرمت نسخه‌ها گذرانده‌است، شنيده نشود، از دست بندة سراپا تقصير هيچ كاري برنمي‌آيد.
دكتر مهدي قريب: در پاسخ به اين سؤال كه تاكنون ما در تصحيح متون اين ميزان نسخه كه قبل از شروع تصحيح تمام آن‌ها بررسي و ارزشگذاري شده‌باشند، نداشته‌ايم، گفت: منم100 نسخه برمي‌دارم و تصحيح مي‌كنم. نسخه‌هايي كه ايشان به كار برده‌اند، نصف بيشترشان غيرمعتبر است. كثرت نسخه‌هايي كه ايشان از آن‌ها نام مي‌برد جنبة رواني دارد، اين شانتاژ كردن خواننده است.
ابوالفضل خطيبي مي‌گويد: در فرهنگ سخن، شانتاژ چنين معني شده‌است: سعي براي شكست دادن كسي از راه تهديد، تقلّب و مانند آن‌ها؛ جوسازي. تصور بفرماييد مصححي نيمي از عمر خود را صرف مقابلة نسخه‌هاي متعدد شاهنامه كند و متن پاكيزه‌اي فراهم آورد و اختلاف‌هاي نسخه‌ها را دقيقاً ثبت كند، آنگاه ناقدي به جاي نقد منصفانة كار او، مصحح را ناجوانمردانه به شانتاژ متهم كند. متأسفانه نقد ادبي در ايران يا تعريف و تمجيد بي‌جاي كتاب مورد نقد است و يا تخطئة كار ساليانِ سال نويسنده و محقق است، بدون ارائة دلايل و شواهد متفق. ناقد ما خود با همكاري آقاي بهبودي شاهنامه‌اي تصحيح كرده‌اند كه حتي يك نسخه‌بدل ندارد (انتشارات توس). ظاهراً از نگاه ناقد ما نسخه‌بدل دادن يعني شانتاژ و بقية ماجرا را بخوانيد در سطور بعد.
دكتر مهدي قريب: هنوز هم شاهنامة چاپ مسكو كه الان چاپ دوم آن را در انتشارات سروش با همكاري مصححين آكادمي علوم روسيه از جمله عثمانف و آندره برتلس داريم درمي‌آوريم، بهترين چاپ شاهنامه است.
ابوالفضل خطيبي مي‌گويد حالا فهميديم چرا آقاي دكتر قريب اينگونه به تصحيح دكتر خالقي تاخته و او را به شانتاژ متهم كرده‌است. او در دوغ ديگران زهر ريخته‌است تا دوغ خودش در دهان‌ها مزه كند. دوغي كه از بد حادثه قرار است بعد از انتشار تصحيح دكتر خالقي در كام‌ها ريخته شود. نكته شگفت‌انگيز اينجاست كه ناقد و مصحح ما خودش شاهنامه تصحيح كرده و هم‌اكنون ناشرش آن را مي‌فروشد، ولي مي‌گويد شاهنامة چاپ مسكو بهترين چاپ شاهنامه است!! اكنون اين نظر ناقد ما را بسنجيد با انصاف علمي شاهنامه‌شناس معروف كشور، دكتر سعيد حميديان: «با انتشار شاهنامة خالقي مطلق بنده چاپ خودم را كنار مي‌گذارم و اين تصحيح را اختيار مي‌كنم». آقاي دكتر قريب 4 بار شاهنامه را تصحيح كرده‌اند به شرح زير:
1ـ شاهنامة فردوسي (نسخة موزة بريتانيا)، به كوشش محمد روشن و مهدي قريب، نشر فاخته، با همكاري شركت آتروپات، تهران، 1374. چنانكه در مقدمة كتاب آمده، اين چاپ عين نسخة موزة بريتانيا نيست، بلكه با نسخة فلورانس و برخي نسخه‌هاي ديگر سنجيده شده است. بنابراين اهل تحقيق با مراجعه به اين متن كه نسخه بدل نيز ندارد، برخلاف آنچه در عنوان كتاب آمده، همه جا نمي‌توانند اطمينان يابند كه با متن نسخة موزة بريتانيا روبه‌رويند.
2ـ شاهنامة فردوسي، به كوشش مهدي قريب و علي بهبودي، توس، تهران، 1373ـ1375.
3ـ شاهنامة فردوسي، به كوشش عثمانف، آندره برتلس و ديگران، به سرويراستاري مهدي قريب، سروش، تهران (زير چاپ).
4ـ شاهنامة فردوسي، براساس ده نسخه از قديمترين دست‌نوشته‌هاي شناخته‌شدة شاهنامه در جهان و مقابله با متن شاهنامه‌هاي چاپ اول و دوم مسكو و جلال خالقي مطلق، به كوشش مهدي قريب، انتشارات دوستان، تهران، 1382، 2 جلد؛ شناسة افزوده: خالقي مطلق، جلال، 1316، مصحح.
نگارندة اين سطور چاپ آخري را نديده و اين اطلاعات را از وب‌گاه كتابخانة ملي برگرفته‌است. آقاي قريب مي‌فرمايند، از نسخه‌هاي مبناي تصحيح دكتر خالقي، «نصف بيشترشان غيرمعتبر است». از آنجا كه بين چاپ خالقي و مسكو 4 نسخة مشترك وجود دارد اين بي‌اعتباري مشمول اين 4 نسخه نمي‌شود. نسخة فلورانس را نيز كه آقاي قريب تكليفشان را يكسره كرده‌بودند. بنابراين از نسخه‌هاي مبناي كار خالقي 10 نسخه باقي مي‌ماند كه مي‌شود نصف بيشتر كه از نگاه آقاي قريب همة آن‌ها غيرمعتبر است. از آن جمله‌اند استانبول 731، قاهره 741 به ترتيب به لحاظ قدمت سومين و پنجمين نسخه. بنابراين آقاي قريب در تصحيحات خود (شمارة 3 و 4) كه عن‌قريب از چاپ خارج مي‌شوند، نبايد از اين نسخه‌هاي غيرمعتبر استفاده كرده باشند؛ ولي چنانكه در شمارة 4 مذكور است بايد از اين نسخه‌ها استفاده كرده باشند، زيرا روي جلد تصحيح ايشان آمده‌است: بر اساس ده نسخه از قديمترين دست‌نوشته‌هاي شناخته شده. ايشان غير از نسخه‌هاي مبناي كار خالقي از خود تصحيح ايشان نيز استفاده كرده و اين نكته را بر روي جلد كتابش هم متذكر شده‌است. داستان عجيبي است! آقاي قريب در تصحيح شمارة 1 خود از نسخة به قول ايشان مشكوك و بي پدر و مادر فلورانس استفاده كرده‌است و در تصحيح شمارة 4 هم از نسخه‌هاي مبناي كار خالقي استفاده كرده و هم از تصحيح ايشان، آنگاه خالقي را به شانتاژ متهم مي‌كند، داستان عجيب‌تر اينكه يك مصحح چگونه مي‌تواند از يك كتاب چهار تصحيح بيرون دهد. آقاي قريب نه تكليفش با خودش روش است نه با فردوسي فلك‌زده و نه با چهار ناشرش و نه با علاقه‌مندان شاهنامه. آقاي قريب اگر اين نوشته را مي‌خوانند، در جايي بنويسند از نگاه ايشان كداميك از اين تصحيحات چهارگانه معتبر است؟
دكتر مهدي قريب: من كار ايشان را تخطئه نمي‌كنم... ولي نمي‌دانم چه نيرويي پشت سر ايشان هست كه اينقدر او را تبليغ مي‌كنند.
ابوالفضل خطيبي نمي‌داند منظور دكتر قريب از نيرو چيست، ولي به نظر مي‌رسد اگر خبرنگار مصاحبة خودش را ادامه مي‌داد ناقد ما پرونده‌اي درست حسابي براي دكتر خالقي درست مي‌كرد. جرم او همين بس كه شاهنامه‌اش با اقبال عمومي به ويژه اهل فن مواجه شده‌است.
نخستين منتقد تصحيح دكتر خالقي ـ كه در آغاز اين مقاله گفتيم كه نقدي سراپا مغرضانه نوشت ـ حدود 20 سال پيش چنين پيش‌بيني كرد: «آقاي دكتر خالقي مخيّر و مختارند كه تصحيح شاهنامة خود را با همين روش كه آغاز كرده‌اند، دنبال كنند، اما بدانند متني كه عرضه كرده‌اند و خواهند كرد ارزش علمي ندارد و طبع ايشان هرگز نخواهد توانست جايي معتبر براي خود باز كند.» (علي رواقي، «باري ديگر شاهنامه‌اي ديگر»، كيهان فرهنگي، سال هفتم، فروردين‌ماه 69، شمارة 3، ص 36). اينك خوانندگان خود داوري مي‌كنند كه پيش‌بيني منتقد ما تا چه اندازه درست از آب درآمده‌است.

يادداشت‌ها:
[*] منظور چاپ مسكو است كه به كوشش سعيد حميديان از سوي نشر قطره منتشر شده است.
1ـ سخنراني در جشن رونمايي از شاهنامه به تصحيح دكتر جلال خالقي مطلق.
2 ـ يادداشت دكتر صادقي براي نگارنده.
3 ـ مصاحبه با خبرگزاري فارس در تاريخ 25/4/86.
4 ـ فردوسي (زندگي، انديشه و شعر او)، طرح نو، تهران، 1378، ص 361.
5 ـ مصاحبه با خبرگزاري فارس در تاريخ 23/4/86.
6 ـ مصاحبه با خبرگزاري فارس در تاريخ 23/4/86.
7 ـ «به سوي شاهنامة فردوسي، گام دوم (بررسي و نقد دفتر دوم شاهنامه)، به كوشش جلال خالقي مطلق»، حماسة ايران يادماني از فراسوي هزاره‌ها، آگاه، تهران، 1380، ص 406.
8 ـ يادداشت دكتر ياحقي براي نگارنده.
9 ـ مقدمه بر شاهنامه، به كوشش جلال خالقي مطلق، دفتر يكم، انتشارات ميراث ايران، نيويورك، 1366/1987.
10 ـ «ملاحظاتي دربارة برخي نام‌هاي ياد شده در شاهنامه»، ايران‌شناسي، س 13، ش 2، تابستان 1380، ص 316.
11 ـ نقد و بررسي يادداشت‌هاي شاهنامه (بخش دوم) به قلم جلال خالقي مطلق، ايران‌شناسي، س 19، ش 1، بهار 1386، ص 170.
12 ـ نقد و بررسي كتاب يادداشت‌هاي شاهنامه:
Iranian studies, Vol. 37, No. 4, December 2004, P. 708-9.
13 ـ نقد و بررسي دفتر يكم شاهنامه، به كوشش جلال خالقي مطلق:
International Journal of Middle East Studies, Vol. 21, No. 4 (Nov., 1989), P. 600.
14 ـ نقد و بررسي دفتر سوم شاهنامه، به كوشش جلال خالقي مطلق:
International Journal of Middle East Studies, Vol. 27, No. 3 (Aug., 1995), P.396.
[15] - "Poetry to ca. A. D. 1100", Persian Literature: A Bio – Bibliographical Survrey (begun by the late C. A. Storey), Vol. V, part I, London, 1992, p. 113.
16 ـ مصاحبه با خبرگزاري فارس در تاريخ 23/4/86. بقية مطالب نيز از همين مصاحبه استخراج شده‌است.

يک نظر :: جشن رونمایی شاهنامه به تصحیح دکتر جلال خالقی مطلق

  1. شاهد بودم که در زمان 10 دقیقه ای -در نمایشگاه 87-30 کارتن از شاهنامه بفروش رفت وبسیاری دلخور از اینکه میبایست ساعتها بایستند تا محموله ی دوم برسد وخوشحالم که نخستین خریدار من بودم وچه هیجانی داشتم.