در
شاهنامه و متون نظم و نثر فارسی صورت ورا فراوان به کار رفته است.
اجزای این صورت چیست و آن را چگونه باید
تلفظ کرد؟ دربارۀ اجزای آن دو احتمال وجود دارد و دربارۀ تلفظ آن چهار احتمال.
اجزای آن: یکی مخفف او+ را و دیگری مخفف وی+ را. تلفظها عبارتند از وَرا(varā)، وِرا(verā)، وُرا(vorā) و اُرا(orā). این احتملات را به صورت زیر نیز
می توان نشان داد:
ورا
= او+ را ← وُرا(vorā) یا اُرا(orā)
ورا=
وی+ را← وَرا(varā) یا وِرا(verā)
هر
یک از صورتهای بالا در وزن شعر تمایزی پدید نمیآورند و مصححان متون کهن در غالب
قریب به اتفاق موارد این صورت را اعرابگذاری نکردهاند و خوانش دلخواه را بر عهدۀ
خواننده گذاشتهاند. نگارنده از استادان و دانشجویان عزیز تلفظ هر دو صورت وِرا(verā) و وُرا(vorā) را شنیده است. جلال خالقی مطلق در
تصحیح شاهنامه همه جا این صورت را وُرا(orā) خوانده و نگارنده نیز در تصحیح
دفتر هفتم بالطبع از ایشان پیروی کرده و همین صورت را در متن نهاده است[1]، ولی اکنون نظر دیگری دارد به
شرح زیر:
دربارۀ اجزای سازندۀ ورا، به نظر نگارنده این صورت ترکیبی است از
وی+ را. در این صورت ویرا به صورت سادهترِ ورا تبدیل یافته است و
تلفظ آن وَرا ست. زیرا
– تا آنجا که نگارنده پژوهیده است - در متون کهن فارسی وی
همه جا با فتحۀ واو به صورت وَی(vay) ضبط شده است. برخی از این متون
عبارتند از: الابنیه ابومنصور هروی به خط اسدی طوسی (مورخ447ق)، برگ 5ر، س2
از پایین؛ 9ر، س1؛ 43ر، س5؛ 71پ، س4؛ ختم الغرائب خاقانی(مورخ 593ق)، برگ
67، س4؛ تتمۀ فرهنگ البلغه(مورخ 668ق)، ص90؛ امّالکتاب، ص65؛ کشفالاسرار
میبدی، ج7، ص353؛ تکملةالاصناف، ج1، ص383،577. گذشته از اینها با جستجو در جایگاه
قافیه و کلمات همقافیه در اشعار شاعران متقدم، تلفظ وَی آشکار است. در شاهنامه
و بسیاری از دیوانهای شاعران دیگر وی با کلماتی چون می، پی، کی
و جز آنها قافیه شده است، اما با اینکه همۀ این واژهها در گذشته با زبَر حرف یکم
تلفظ می شدند، ما بدان سبب که امروزه مانند
وِی با کسر حرف یکم تلفظ می شوند، برای اثبات مدعای خود به آنها استناد نمیکنیم،
ولی واژههای دیگری نیز با وی
قافیه شدهاند، که بیهیچ تردیدی باید با زبر حرف یکم(یا حرف پیش از «ی») تلفظ
کرد. این واژهها عبارتند از: غَی(به معنی گمراهی)، حَی(به معنی
زنده)، حَی(نام قبیله) و عَلَی. باری، عثمان مختاری(ص509-510) در
قصیدهای دربارۀ جشن بهمنجنه با مطلع
بهمنجنه است خیز و می آرای چراغ ری/ تا
برچنیم گوهر شادی ز گنج می
وَی را جز می
و ری، با این واژهها قافیه کرده است: کی، دی، پی، طی(پیمودن)،
فی(اموالی که از کافران بدون جنگ گرفته می شود)، هی، خوی، طی(نام
قبیله)، حی (دو بار در دو معنی گفته شده)، شی، غی و نی.
بنابراین همۀ این واژهها مانند وی در گذشته با زبر حرف پیش از یاء تلفظ می
شدهاند. از سوی دیگر احتمال تحول وی + را به اُرا (orā) یا وُرا(worā) بسیار کمتر است. مصوت بلند او(ū) در
اولی باید به مصوت کوتاه اُ(o) تبدیل میشد و در دومی به صامت w بعلاوۀ مصوت o، یعنی وُ(wo). در حالی که در تحول مشابه من + را
به مرا در زبان فارسی هیچ تغییری در واج نخستین آن رخ نداده است.
به نظر آموزگار- تفضلی، وَی(way) بازماندۀ awē پهلوی است، همچنانکه او یا
صورت کهنتر اوی بازماندۀ ōy پهلوی است. در پهلوی متقدم احتمالاً صورت ōy برای حالت صریح و awē برای حالت غیر صریح به کار می رفته
است، ولی این تمایز در پهلوی متأخر از بین رفته بود (آموزگار- تفضلی، ص58،
پانوشت1). این تمایز در صیغۀ سوم شخص جمع بین ōyšān(= ایشان) و )awēšān= اوشان/ایشان) نیز وجود داشته که
بعدها این تمایز نیز از میان رفته است. در زبان فارسی نیز از همان آغاز بین او
و وی تمایزی نبوده است.
اکنون ببینیم آیا بهواقع منشأ وَیِ (way) فارسی دری، صورت فارسی میانۀ awē
است؟ اگر پاسخ آری است، این تحول چگونه رخ داده است؟ به نظر نیبرگ (Nyberg
1974, II/144)، صورت awē
بازماندۀ صورت غیر فاعلی avahya
(ضمیر و صفت اشاره: این و آن)در فارسی باستان است(تبدیل باقاعدۀ خوشۀ
آوایی a(h)ya در فارسی باستان به ē در دورۀ میانه). می دانیم مصوت a
آغازین در awē در تحول از فارسی میانه به فارسی نو،
مانند بسیاری از واژههای دیگر چون ayāb(= یا در فارسی نو)، ayād(= یاد)، ayār(= یار)،azabar(= زَبَر) میتوانست بیفتد و به wē تبدیل شود، ولی این فرایند نمی
تواند وَی(way)
فارسی را توجیه کند[2].
از همین رو نیبرگ(همانجا) منشأ او(ی) و وَیِ (way) فارسی را نیز بازماندۀ صورت فارسی
باستانِ a
váhya، که حالت
مذکر مفرد اضافی است، دانسته است. براین اساس، می توان تصور کرد که در فارسی
دری، صورت وَی نه بازماندۀ awē فارسی میانه، بلکه از صورت فارسی باستان avahya باقی مانده است. این تحولات را می توان به صورت زیر
نشان داد:
وَی
در فارسی دری، حذف a آغازی و پایانی : avahya >way
yō در فارسی میانه و اوی در فارسی دری، تبدیل باقاعدۀ ava به ō و حذف a پایانی: اویavahya>ōy>
awē در فارسی میانه،
تبدیل باقاعدۀ a(h)ya به ē : avahya> awē
وَی
در فارسی دری بعدها به وِی(vey)تحول یافته و همین تلفظ امروزه نیز رایج است.
حاصل
سخن اینکه پیشنهاد میشود که در شاهنامه و متون فارسی متقدم دیگر همه جا
ورا به صورت وَرا تلفظ گردد، نه وُرا یا وِرا.
بعد از تحریر
1.
این جستار کوتاه
چند سال پیش نوشته شد. پس از آن، استاد نازنین ما دکتر علیاشرف صادقی در مقالهای[3] با عرضۀ شواهدی نوشت که تلفظ
درست «وَرا» است. البته که در این مورد فضل تقدم با استاد است، ولی در جستار
نگارنده شواهد و دلایل دیگری نیز برای اثبات این نظر وجود دارد، به ویژه اینکه
برای ریشۀ «وی»، پیشنهاد تازهای هم مطرح شده است.
2.
استاد گرانمایۀ
ما دکتر جلال خالقی مطلق در تازهترین اثر خود، با اشاره به مقالۀ یادشدۀ علیاشرف
صادقی دربارۀ «وَرا» و عرضۀ شواهد و دلایلی، همچنان بر نظر پیشین خود پای فشردند،
بدین شرح: «به نظر نگارنده اوی (yō)
در پارسی میانه، در فارسی نوین یکبار به همان گونۀ اوی باقی مانده که سپستر
واکۀ مجهول آن در برخی نقاط به واکۀ معلوم تحوّل یافته، و یک بار با افتادن نیمواکۀ
پایانی به او بدل شده که باز سپستر در برخی نقاط از مجهول به معلوم تحوّل
یافته و یک بار نیز در شعر در جلوی را به نیاز وزن به واکۀ کوتاه بدل شده
است که سپستر از ضمّه به فتحه بدل شده است. ولی میتواند صورت کوتاه وَی
نیز باشد. در شاهنامه اگرچه وَی به کار رفته است، ولی نه تنها به
مراتب کمتر از اوی (که در فرهنگ ولف تنها برگزیدهای از آن ثبت شده است)، بلکه در
همین تعداد نیز در بیشتر جاها وَی الحاقی و حتی تمام بیت آن الحاقی است.
برای مثال از ده مورد ترکیب وَی که در فرهنگ ولف ثبت شده است، هیچ یک اصیل
نیست و حتی جز یکی دو مورد همۀ بیت الحاقی است و این صورت در بیتهای الحاقی نیز
غالباً الحاقی است. از این رو در جایی که در شاهنامه صورت وَی در
برابر اوی اندکشمار به کار رفته است، چندان محتمل نیست که شاعر حدود هفتصد
بار ترکیب وَرا را به کار برده باشد، بلکه خوانِش وُرا که ولف ثبت
کرده و در متن ما نیز آمده است، محتملتر است. ضمناً بر مثال دو کتاب الأبنیه
و هدایةالمتعلمین در مقایسه با شاهنامه و دانشنامۀ حکیم
میسری چنین مینماید که وی به نسبت در نثر بیشتر به کار رفته است تا در
شعر. و امّا چگونگی ارتباط اوی و وَی دقیقاً روشن نیست، ولی هردو به
avahā
در پارسی باستان و در حالت وابستگی و مفرد برمیگردند[4]».
دربارۀ یادداشت بالا چند سه نکتۀ زیر
شایستۀ یادآوری است:
الف) تحول ō
(مجهول) در جلوی را به واکۀ کوتاه (o) و سپستر، بدل
شدن ضمّه به فتحه دور می نماید، حال آنکه تحول وَیرا به وَرا هم
ساده و هم بدون اشکال است و چنانکه در متن جستار آمده است شواهد فراوانی در متون
کهن آن را تأیید میکنند.
ب) نگارنده در شگفت است که استاد در
بیشتر بیتهای شاهنامه، هم «وَی» را و هم بیتهای دربردارندۀ «وی» را
الحاقی دانستهاند. شاید رویداد بسیار نادری باشد که هر ده بیتی که ولف «وی» را در
آن ثبت کرده است، جز یکی دو مورد الحاقی از آب درآمدهاند؛ زیرا در تصحیح استاد از
شاهنامه بارها و بارها «وی» در بیتهای اصیل شاهنامه جای گرفتهاند
(به شمارش بنده نزدیک 90 بار، دقیقتر 89 بار). شواهد زیر را نگارنده فقط از جلد
یکم تصحیح استاد برگزیده است:
فريدون
چو روشن جهان را بديد/ به چهر وي اندر سبك بنگريد (ج1، ص126)
كنون
سربهسر شاه را بندهییم/ دل و جان به مِهر وي آگندهیيم (ج1، ص152)
ز
گفتار و ديدار و راي و خِرد/ بدان تا به خوي وي اندرخورَد (ج1، ص194)
برآشفت
و سيندخت را پيش خواند/ همه خشم رودابه بر وي براند (ج1، ص236)
چو
تنگ اندرآورد با وي زمين/ فروكرد گرز گران را به زين (ج1، ص348)
در
بیت زیر نیز «وی» و «او» به جای هم به کار رفتهاند:
فزوني
مر او راست بر ما كنون/ به دينار خوانيم بر وي فسون (ج8، ص171)
بنابر این کاربرد وی در شاهنامه
به هیچ روی نادر نیست و از این نظر تفاوت عمدهای با متون منظوم دیگر ندارد و این
هم کاملاً طبیعی است که در این متون، «وی» کمتر از «او» به کار رفته باشد. اگر هم
در شاهنامه «وَی» بسیار کم کاربرد میبود، بازهم دلیل موجّهی برای ترجیح
«وُرا» به «وَرا» نبود؛ زیرا، بعد از تحول «وَیرا» به «وَرا»، دو واحد «وی» و
«وَرا» مستقل محسوب میشدند و کاربرد یکی منوط به کاربرد دیگری نبود.
ج) استاد نوشتهاند «ارتباط اوی
و وَی دقیقاً روشن نیست»؛ اما ما در این جستار کوشیدیم، این ارتباط را روشنتر
سازیم.
[1] . نخستین اشکال این خوانش این است که در شاهنامۀ ویرایش استاد
خالقی مطلق خوانش دیگری نیز برای وُ وجود دارد و آن واو عطف فارسی در ترکیب با
کلمات دیگری چون دیگر(= وُدیگر)، گر(= وُگر)، زان(= وُ زان) و جز آنها است که خالقی مطلق بهدرستی پیشنهاد می
کند که آن را واوِ مصوت، یعنی o بخوانیم نه
واوِ صامت، یعنی وُ(vo) یا وَ(va).
در این صورت برای صورت خطی وُ، دو تلفظِ vo و o وجود دارد که خواننده با این دشواری روبهرو میشود که در جاهای
مختلف کدامیک را تلفظ کند. البته بدون آگاهی از نظر مصحح، در بیشتر موارد گرایش
به خوانش vo است.
[2] . البته در تفسیر شنقشی شواهدی هست که پیشوند نفیساز پهلوی abē به وَی تبدیل شده است. این شواهد عبارتند از: وَیبیم (= بیبیم)،
وَیزار( بیزار) که معادل پهلوی آنها abēbīm و abēzār است. صورت ویبیم(البته بدون فتحه روی واو) بارها در قرآن قدس
آمده است(ج1، ص67، 72، 105، 108، 127، 137، 147)
[3] . صادقی، علیاشرف، «دربارۀ تلفّظ بعضی کلمات شاهنامه»، مجموعه
مقالات همایش هزارۀ شاهنامه، به کوشش محمدجعفر یاحقی، تهران، فرهنگستان زبان و
ادب فارسی، 1392ش، ص373-375.
[4] . داستان رستم و سهراب، پیشگفتار، پیرایش و گزارش: جلال
خالقی مطلق، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران، سخن، 1393ش،
ص141-142
0 نظر :: وُرا، وِرا، وَرا
ارسال یک نظر