تصوّری دیگر از شاهنامه

ابوالفضل خطیبی

سالهاست که شنیده و خوانده بودیم اقای دکتر فریدون جنیدی دست اندر کار تصحیح شاهنامه است، تا اینکه در نمایشگاه بین­المللی کتاب، این تصحیح در شش جلد از سوی نشر بلخ منتشر شد. نوآوری از همان ترتیب جلدها پیداست، ایشان مقدمۀ خود را با عنوان «پیشگفتار بر ویرایش»، به جای جلد یکم در جلد ششم قرار داده­اند تا سخن ایشان مقدّم بر سخن فردوسی نباشد. مصحح در مقدمۀ حدود پانصد صفحه­ای خود به تفصیل دربارۀ شیوۀ کار و معیارهای گزینش ضبطها و بیتها و مسائل دیگر به بحث پرداخته­اند. دکتر جنیدی در مورد اینکه چگونه تصحیح شاهنامه را پیشۀ کار خود قرار داده­، داستان جالبی آورده­اند که بنا بر آن روزی بیتی از شاهنامه را شرح کردند که خیلی زیباتر از شعر خود فردوسی شده بود و بدین­سان متوجّه شدند که پس آن بیت نباید اصلی باشد. از همان زمان بود که به فکر تصحیح شاهنامه و پالودن کتاب از بیتهای الحاقی افتادند و کار را آغاز کردند و پس از سی سال تلاش تصحیحی از شاهنامه را عرضه کردند که از بیتها و ضبطهای الحاقی پیراسته است. البته در کتاب ایشان بیتهای الحاقی حذف نشده، بلکه با حروف ایرانیک از بیتهای اصلی متمایز شده و در پانوشت بیتهای الحاقی دلایل مصحح در الحاقی بودن بیتها درج شده است. از نظر آقای دکتر جنیدی بیش از نیمی از شاهنامه سرودۀ فردوسی نیست. از آن جمله­اند همۀ بیتهای داستان اسکندر(حدود 2500بیت) و همۀ مدایح محمود غزنوی.
نیازی نیست شما صفحات متعددی از این تصحیح را بخوانید تا دربارۀ اعتبار آن داوری کنید. پس از خواندن چند صفحه از متن و مقدمه، با معیارهای اصلی مصحح در تشخیص بیتهای الحاقی به­خوبی آشنا می-شوید. داستان از این قرار است که این تصحیح به­شدّت ذوقی است و بنده در میان متون فارسی و غیر فارسی هیچ نمونۀ دیگری سراغ ندارم که ذوق مصحح تا این حد در تصحیح تأثیر گذاشته باشد. ایشان به جای نسخه­های خطی شاهنامه، تصحیحات دیگران را مبنا قرار داده و بیتها را ویرایش فرمودند. دکتر جنیدی خود در گفتگویی با خبرگزاری فارس(29/2/88) فرمودند که «کار خالقی مطلق در تصحیح شاهنامه گرداوری نسخه­بدلها بوده، در حالی که کار من ویرایش شاهنامه است» در زیر به برخی معیارهای ایشان در کار تصحیح و برخی ویژگیهای کتاب اشاره می­شود:
1. مصحح به-جای زبان فارسی عصر فردوسی، بیتها را با زبان فارسی امروز سنجیده و با مشاهدۀ کوچکترین انحراف از هنجارهای زبان امروزی، به سستی و در نتیجه الحاقی بودن آنها حکم داده و حروف بیت را کج کرده­اند. مثلاً هر بیتی که در آن بر خلاف زبان فارسی امروز، ضمیر «او» برای فاعل غیر ذی­روح به کار رفته، الحاقی تشخیص داده شده است. حال آنکه این از ویژگیهای زبان فارسی فردوسی و عصر اوست و صدها نمونه از این کاربرد در متون معاصر فردوسی دیده می­شود و کمتر دانشجوی زبان و ادبیات فارسی است که در همان سالهای آغازین دانشجویی با این کاربرد آشنا نشده باشد. از نظر ایشان فردوسی نباید از واژه­ای چون «کِفت» (ج6، ص88-89)، گویا بدان سبب که امروزه جزو زبان معیار نیست، استفاده کرده باشد. حال آنکه این واژه­ بارها در شاهنامه در محلّ قافیه و نیز در فرهنگها و متون قدیمی به­کار رفته و در اصلی بودن آن تردیدی نیست. مثال دیگر می­آوریم تا خواننده ببیند، مصحح ما نسبت به بیتهای شاهنامه تا چه اندازه سخت­گیر است و مو را از ماست بیرون می­کشد! در شرح این بیت: «بیاراست آن شارستان چون بهشت / ندید اندرو چشم یک جای زشت» که الحاقی تشخیص داده شده، نوشته­اند:«یک: شارستان را "را" باید. دو: چشم چه کس ندید. افزاینده خواسته است بگوید که یک جای زشت در آن دیده نمی­شد». در اینجا مصحح یک دلیل دیگر را برای الحاقی بودن بیت فراموش کرده و آن اینکه-چنانکه بالاتر توضیح دادیم- در مصراع دوم، به جای «اندرو»- که او به شارستان برمی­گردد- باید «اندران» می­بود!
2. مصحح ما مخالف سرسخت واژه­ها و برخی حروف عربی است و در نوشته­ها و گفته­های خود از به کار بردن واژه­های عربی پرهیز می­کند. پس، از نظر ایشان، سرورشان فردوسی هم نباید واژه­های عربی به­کار برده باشد و با همین اندیشه شاهنامه را ویرایش فرمودند، بدین­سان که برای برخی از واژه­های عربی می­کوشند ریشۀ ایرانی بتراشند تا جواز ورود به متن اصلی را داشته باشد. مثلاً برای واژۀ «عرض»(یا عَرَض، عَرِض) ریشۀ «اَرِز» اوستایی را فرض کرده­اند به معنی نبرد و جنگ و رزم(پیشگفتار، ص180). در سراسر متن مصحح ایشان به صورتهایی چون نئل(به جای نعل)، تبل(طبل)، لئل(لعل)، تبق(طبق)، نئره(نعره) و جز آنها فراوان برمی­خوریم. برای ایشان، اینکه چنین صورتهایی در نسخه­های شاهنامه و متون زبان فارسی به کار رفته­اند یا نه، اهمیتی ندارد. برای آن دسته از واژه­های عربی که نتوانستند ریشۀ ایرانی بیابند، گاه از خیر کل بیت گذشته­ و کج نوشته­اند و در مواردی هم این واژه ها را در متن پذیرفته، ولی در پانوشت صورت خودساختۀ فارسی را پیشنهاد کرده­اند. مثلاً در پانوشت مصراعِ «به شعر آرم این نامه را گفت من»»(ج1، ص26)، نوشته­اند: «بپیوندم(به­جای به شعر آرم) درست می­نماید»
3. یکی از ویژگیهای شعر حماسی استفاده از صنعت مبالغه است که فردوسی نیز از این صنعت نیک سود جسته است، ولی مصحح ما به هیچ روی ذوق درک این مبالغه­ها را ندارد و با ذهن منطقی و حسابگری­های عجیب و غریب این گونه بیتها را گزافه­گوییهای افزایندگان می­داند، نه سرودۀ فردوسی(برای نمونه­ها، بنگرید به: پیشگفتار، ص397-399).
4. بدیهی است که در شعر و از جمله شاهنامه، علوم بلاغت(معانی و بیان و بدیع)، به­ویژه بیان که موضوعات مجاز و کنایه و تشبیه و استعاره را دربردارد، فراوان به کار گرفته می­شود ، ولی در تصحیح دکتر جنیدی هرجا سخن فردوسی به مرز مجاز وارد می­شود، از نگاه مصحح سخن سست می­گردد و کج. مثلاً در پادشاهی بهرام بهرامیان در شرح مصراع دومِ بیت زیر -که در آن صنعت تشخیص به کار رفته است- :
چو شد پادشاهیش بر چهار ماه / بر او زار بگریست تخت و کلاه
نوشته­اند:« نه تخت را و نه تاج را توان گریستن نیست». مصراع یکم نیز از نگاه ایشان سست است. اصلاً ایشان کل بیتهای مربوط به این پادشاه را سست تشخیص داده­اند و نوشته­اند: «چنین کس میان ساسانیان نبوده است»(ج4، ص165). از نظر ایشان چنین ترکیباتی همه «نادرخور» است و طبعاً بیتهای حاوی آنها الحاقی: «خروش گرفتن»(خروش که گرفتنی نیست) و «نام و ننگ جستن» («نام جستن شاید...جستنِ ننگ نه») و «ستاره­شمر»(از نظر مصحح باید به جای این ترکیب، «ستاره­شماری» یا « یک ستاره­شمار» به کار می­رفت). «تو گفتی» (کی به کی می­گوید؟!)، تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل! مصحح در پیشگفتار(ج6، ص43) نوشته اند که از طریقِ مدیوم­هایی که نام آنها ذکر شده(مهرداد و بهنام و شهلا)، در کار ویرایش متن «از جهان مینوی» یاوری بدو رسیده است.
حاصل سخن آنکه تصحیح آقای دکتر جنیدی، بدان سبب که در آن، اصول بدیهی و پذیرفته­شدۀ تصحیح متون که مهمترین آنها همانا اتکا به نسخه­های قدیمی و زبان عصر فردوسی است، سخت نادیده گرفته شده است، به هیچ روی تصحیح علمی محسوب نمی­شود. این تصحیح بازتاب تصوّر شخصی دکتر جنیدی از شاهنامه است با معیارهای امروزی که بنا بر آن مدح پادشاهان عیب است و زشت. شاهنامه­ای است آرمانی که مطابقِ افسانۀ زبان پاک و خالص و به­دور از واژه­های بیگانه پرداخته شده است. از این رو مصحح نه تنها به اصل سرودۀ شاعر که هدف هر مصححی است، نزدیک نشده، بلکه درست در نقطۀ مقابل، از آن بسی دور و دورتر شده است. به هر روی، به لحاظ علمی، ویرایش جدید آقای دکتر جنیدی متأسفانه بسیار فروتر از نخستین تصحیحات شاهنامه به کوشش مصححان اروپایی از جمله لامسدن، ترنر مَکَن و ژول مول است و حتی فروتر از چاپهای سنگی و سربی و حروفی هند و ایران که از حدود 150 سال پیش به این سو به کوشش کسانی چون تاجر شیرازی و مصطفی قلی کجوری و اولیاء سمیع و امیربهادر جنگ و مهدی قریب منتشر شده است.
29 اردیبهشت­ماه 1388

يک نظر :: تصوّری دیگر از شاهنامه

  1. baraye khandane (pasokhi bar naghde khatibi ) be weblog zir morajee konid:
    www.acls.blogfa.com