یکی دخمه کردش ز سمّ ستور


سال گذشته جستاری نوشتم برای جشن نامۀ استاد ارجمند ما دکتر حسن انوری با عنوان «عسلی، غیار و یهودانه» که لابد در نمایشگاه عرضه می شود. به دنبال عکسی و مدارکی بودم دربارۀ زردشتیانی که در اواخر دورۀ قاجار وصلۀ ناهم رنگ بر روی لباس خود می دوختند تا از مسلمانان متمایز شوند. استاد نازنین ما دکتر علی اشرف صادقی کتابی برایم آورد به فرانسه از یکی از فرانسویان که شرح سفر خود را از ایران در همین دوره نوشته بود (مشخصات کتاب را ننوشتم و فراموش کردم شاید از لویی دوبو. اگر درست نوشته باشم). در بارۀ موضوع جستارم مطلبی نیافتم ولی طرح این مناره از شاخ حیوانات در اصفهان نظر هردوی ما را جلب کرد. آیا اصفهانی های عزیز اطلاعی از این مناره دارند؟ 


در معجم البلدان دو روایت جالب آمده است: یکی اینکه در اسفجین از قرای همدان از دورۀ شاپور پسر اردشیر مناره ای ساخته شده بود که سطح بیرونی آن با سم گور خر پوشیده شده بود و سمها با میخ بر آهک و سنگ استوار شده بود. دیگر اینکه ملکشاه سلجوقی در منطقۀ واقصه در راه مکه مناره ای از شاخ و سم وحوش برپا داشته بود. در کنار شهر خوی نیز مناره ای وجود دارد که در لابه لای آجرهای آن شاخ کار گذاشته اند (برای این اطلاعات بنگرید به یادداشت محمود انواری در کتاب سخنهای دیرینه از استاد جلال خالقی مطلق (ص49) پس با این شواهد در مصرع بحث انگیز اواخر داستان رستم و سهراب یعنی «یکی دخمه کردش ز سمّ ستور، واقعاً رستم برای سهراب دخمه ای درست می کند و روی آن سمّ ستور کار می گذارد نه آنکه کل بنا از سم ستور باشد

0 نظر :: یکی دخمه کردش ز سمّ ستور