آیا ایرانیان در تصحیح انتقادی متون پیشرو بودند؟

بارها شنیده و خوانده ام آن هم از استادان بزرگ که ایرانیان 500 سال پیش از اروپاییان به تصحیح انتقادی متون پرداختند و پشتوانۀ این نظر همانا گفتۀ حمدالله مستوفی مورخ و شاعر نامدار قرن هشتم هجری است در آغاز ظفرنامه که 50 نسخۀ شاهنامه را مقابله کرده است. ظفرنامه سرودۀ خود مستوفی است در متن کتاب، شامل رویدادهای ایران از جایی که شاهنامه به پایان می رسد تا زمان خودش و کل شاهنامه در حاشیه. نخست عین سرودۀ حمدالله را بخوانید. بعد از تعریف و تمجید از شاهنامه می گوید:
ادامه مطلب ...

تفسیر شاهنامه در دایرۀ تنگ حوصلۀ ما

مجلۀ نگاه نو را می خواندم، رسیدم به مقالۀ دکتر محمد دهقانی دربارۀ فردوسی. بنده به هیچ روی مخالف برداشتهای مختلف از شاهنامه بر اساس نظریه های ادبی نوین نیستم. پیشتر هم نوشتم شاهنامه را نباید متنی مقدس انگاشت، ولی ولی! نمی توان با خواندن چند تا داستان شاهنامه بی آنکه دربارۀ پیشینۀ داستانها در متون دورۀ میانه و اوستا و حتی میراث مشترک هند و ایرانی دست به نظریه پردازی زد. در آغاز مقاله می گوید: باور فردوسی به دو منبع شناخت متعارض که یکی برگرفته از سنت اسلامی و دیگری حاصل فرهنگ ایران باستان است، او را به تعبیر روانشناسان دچار ناهماهنگی شناختی (cognitive dissonance) کرده است.
ادامه مطلب ...