
بدآورد با او بسنده نبود / بپیچید ازو روی و برگاشت زود
سپهبَد عِنان اَژدَها را سپُرد / به خَشم از هوا روشنایی ببرد
چُن آمد خروشان به تنگ اندرش / بخمّید و برداشت خُود
از سرش
رها شد ز بندِ زره موی اوی/ دِرَفشان چو خورشید شد رویِ اوی
شاهنامهشناسان در خوانش و تفسیر بیت ماقبل آخر اختلاف کردهاند.
نخست ضبطهای مختلف واژۀ مورد بحث (بخمّید) را در در مصراع دوم ببینید